کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازدحام تردد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
traffic congestion
ازدحام تردد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ازدحام وسایل نقلیه و عابر پیاده در معابر بهحدیکه سرعت حرکت بهشدت کاهش یابد و مانع حرکت روان وسایل نقلیه شود
-
واژههای مشابه
-
congestion avoidance
ازدحامپرهیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] اقدام برای جلوگیری از بروز شلوغی و کاستن از بار شبکه
-
ازدحام کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تلملم , حشد , صحافة , غوغاء , قطيع
-
ازدحام مردم
دیکشنری فارسی به عربی
اندفاع
-
جستوجو در متن
-
movement restriction
محدودیت جابهجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محدودیتی که بهطور موقت بر تردد در داخل یک منطقه و خارج از آن اِعمال میشود تا از ازدحام جلوگیری شود یا ازدحام موجود برطرف شود
-
کابل
لغتنامه دهخدا
کابل . [ ب ُ ] (اِخ ) شهر مهم و پایتخت افغانستان در 43درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 69 درجه و 13 دقیقه ٔ طول شرقی ، در 1762 گزی فوق سطح دریا واقع در نجدی حاصلخیز و پر آب و جمعیت آن در حدود 150000 تن است . (برهان قاطع چ معین حاشیه ٔ لغت کابل بنقل از دائ...
-
حج
لغتنامه دهخدا
حج . [ ح َج ج / ح ِج ج ] (ع مص ) آهنگ کردن . (منتهی الارب ). آهنگ کردن به چیزی . القصد الی الشی ٔ المعظم . (تعریفات جرجانی ص 56). قصد. (ترجمان القرآن جرجانی ) (منتهی الارب ). قصد کردن . (ترجمان القرآن ). || تردد. آمدوشد کردن با کسی . بسیار آمدورفت کر...