کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زوخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] zux = آزخ
-
زخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ آزخ] (پزشکی) [قدیمی] zax = آزخ
-
ازگیل
واژگان مترادف و متضاد
آزخ، آژخ
-
آژخ
واژگان مترادف و متضاد
آزخ، زگیل
-
وردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] verdān آزخ؛ زگیل.
-
آژخ
فرهنگ فارسی معین
(ژَ) ( اِ.) آزخ .
-
بالو
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) زگیل ، آزخ .
-
بالو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پالو› (پزشکی) [قدیمی] bālu آزخ؛ ازخ؛ زگیل: ◻︎ ای عشق ز من دور که بر من همه رنجی / همچون ز بر چشم یکی محکم بالو (شاکر: شاعران بیدیوان: ۴۸).
-
ثعران
لغتنامه دهخدا
ثعران . [ ث ُ ] (ع اِ) دو آزخ غلاف نره ٔ ستور. || دو آزخ پستان گوسپند.
-
آژخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] 'āžax ۱. = آزخ۲. = گلمژه
-
آژخ
لغتنامه دهخدا
آژخ . [ ژَ ] (اِ) رجوع به آزخ شود.
-
ثعروران
لغتنامه دهخدا
ثعروران . [ ث ُ ] (ع اِ) دو آزخ غلاف نره ٔ ستور، مانند دو سر پستان . چیزی که بر دو طرف غلاف شرم اسب می باشد. || دو ازخ پستان گوسپند. تکمه های پستان گوسپند.
-
ارخ
لغتنامه دهخدا
ارخ . [ اَ / اِ ] (ع اِ) گاو نر. ازخ . ج ، اُروخ .
-
tubercular
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سل ریوی، مسلول، سلی، ازخی، ازخ دار، برامدگی دار
-
زخ
لغتنامه دهخدا
زخ . [ زَ ] (اِ) مخفف ازخ . (از شرفنامه ٔ منیری ). علتی باشد که آدمی و اسب را بهم میرسد وآنرا زخ نیز گویند و بعربی ثؤلول خوانند. (برهان قاطع). علتی است که مر آدم و اسب را پیدا شود. (جهانگیری ). ثؤلول . (دهار). مخفف ازخ . بعضی به فارسی گفته اند. (رش...