کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شعله ور کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أزَّجَ
-
برافروخت
دیکشنری فارسی به عربی
أزَّجَ
-
دو به هم زنی کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أزَّجَ
-
اختلاف انداخت
دیکشنری فارسی به عربی
أزَّجَ
-
بر هم زد
دیکشنری فارسی به عربی
أزَّجَ
-
دامن زد
دیکشنری فارسی به عربی
أزَّجَ
-
روشن کرد (اتش
دیکشنری فارسی به عربی
أزَّجَ
-
تفرقه و …)
دیکشنری فارسی به عربی
أزَّجَ
-
تفرقه انداخت
دیکشنری فارسی به عربی
اَحدَثَ صَدْعاً ، أزَّجَ
-
ازجی
لغتنامه دهخدا
ازجی . [ اَ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به اَزَج ، محله ای بزرگ در بغداد و جماعتی از علماء و زهاد و صلحا بدانجا منسوبند. (انساب سمعانی ). و رجوع به ازج شود.
-
آزاج
لغتنامه دهخدا
آزاج . (ع اِ) ج ِ اَزَج . اوستانها. بناهای دراز. سغها.
-
ازجة
لغتنامه دهخدا
ازجة. [ اِ زَ ج َ ] (ع اِ) ج ِ اَزَج .
-
باریک ابرو
لغتنامه دهخدا
باریک ابرو. (اَ) (ص مرکب ) آنکه ابرویی باریک و کم پشت دارد. کشیده ابرو. اَزج ّ. اَضرَط. (منتهی الارب ).
-
کشیده ابرو
لغتنامه دهخدا
کشیده ابرو. [ ک َ / ک ِ دَ / دِ اَ ] (ص مرکب ) کسی که ابروهایش گشاده یا دراز بود. ابروکشیده . (ناظم الاطباء). اَزَج ّ. رجوع به ترکیبات ذیل کشیده شود.
-
جائذ
لغتنامه دهخدا
جائذ. [ ءِ ] (ع ص ) ازج َءذ. بر دهان خورنده ٔ آب و مانند آن . (منتهی الارب ). جرعه نوشنده ٔ آب . (از تاج العروس ) (قطر المحیط).