کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازبک خان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازبک خان
لغتنامه دهخدا
ازبک خان . [ اُ ب َ ] (اِخ ) از امراء مغول برادر حامکبو. (حبیب السیر جزو اول از ج 3 ص 19).
-
واژههای مشابه
-
اُزبَک
لهجه و گویش تهرانی
نا زیبا
-
گوهرطاهر ازبک
لغتنامه دهخدا
گوهرطاهر ازبک . [ گ َ / گُو هََ هَِ اُ ب َ ] (اِخ ) یکی از امرای ازبکیه است که ولی محمدخان ازبک حکومت سمرقند و بلخ را از دست برادرزادگان خود [ امام قلی سلطان و محمد سلطان ] گرفت وبه وی تفویض کرد. (از تاریخ کرمان صص 832 - 833).
-
جامع ازبک
لغتنامه دهخدا
جامع ازبک . [ م ِ ع ِاُ ب َ ] (اِخ ) مسجدی است که امیر ازبک حدود سال 882هَ .ق . بنا کرده است . این مسجد در «شارع الموسکی » در میدان «الملکة فریدة» واقع است و در سال 1286 هَ .ق . خراب شده است . (ذیل تاریخ المساجد الاثریه ص 86).
-
قشلاق ازبک
لغتنامه دهخدا
قشلاق ازبک . [ ق ِ اُ ب َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شهریار تهران واقع در 20 هزارگزی باختر علیشاه عوض . موقع جغرافیایی آن جلگه و سکنه ٔ آن 10 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
مظفرالدین ازبک
لغتنامه دهخدا
مظفرالدین ازبک . [ م ُ ظَف ْ ف َ رُدْ دی اُ ب َ ] (اِخ ) برادر اتابک نصرةالدین ابوبکربن محمدبن ایلدگزبود که بعد از وی به پادشاهی رسید و پانزده سال حکومت کرد. در سنه ٔ اثنی و عشرین و ستمائه چون سلطان جلال الدین ... خوارزمشاه بر ملک آذربایجان مستولی شد...
-
جستوجو در متن
-
کوچکلوک
لغتنامه دهخدا
کوچکلوک . [ ] (اِخ ) کوچی خان . فرزند ارشد شیبک خان . از پادشاهان ازبک و معاصر صفویه بوده است . وی 28 سال پادشاهی کرد و بین او و شاه طهماسب اول پس از چند بار زد و خورد آشتی برقرار شد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
شیبان
لغتنامه دهخدا
شیبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن جوجی بن چنگیز، خان مغول و مؤسس خاندان شیبان در قرن ششم هجری است . موقعی که «باتو» به مجارستان حمله برد (1140 م .) برادرش شیبان با او بود و چون از خود کفایت و لیاقت بروز داد، «باتو» نه تنها او را عنوان پادشاهی مجارستان - که...
-
شیبانی
لغتنامه دهخدا
شیبانی . [ ش َ ] (اِخ ) شیبک خان ازبک ، محمدشاه بخت خان بن بوداق سلطان بن ابوالخیربن دولت شیخ بن ابراهیم اغلن بن فولاداوغلن بن منگوتیموربن باداکول بن جوجی خان بن چنگیزخان ، مؤسس خاندان امرای شیبانی (متولد 855 هَ. ق . / 1500 م . مقتول 916 هَ . ق . / ...
-
کیخسروخان
لغتنامه دهخدا
کیخسروخان . [ک َ / ک ِ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم هجری و خواهرزاده ٔ رستم خان سپهسالار گرجی بود. (فرهنگ سخنوران تألیف خیامپور ص 493). در زمان شاه عباس صفوی به مناصب عالی نایل شد. (از قاموس الاعلام ترکی ). با سپاه ازبک جنگهای مردانه ک...
-
بدیعالزمان میرزا
لغتنامه دهخدا
بدیعالزمان میرزا. [ ب َ عُزْ زَ ] (اِخ ) پسر سلطان حسین میرزا بایقرا که پس از فوت پدر با برادرش توأماً به پادشاهی نشست شیبک خان ازبک آنها را شکست داد و فراری ساخت . بدیعالزمان میرزا به ایران و سپس به استانبول رفت و و در سال 920 هَ . ق . در این شهر د...
-
خانان شیبان
لغتنامه دهخدا
خانان شیبان . [ ن ِ ] (اِخ ) قلمروشان ناحیه ٔ ازبک نشین (بین انهار اورال و چو)، ایشان گاهی نیز بمقام خانی قبایل سیراردو رسیده اند و از حدود 1226 تا 1656 م . خان یا تزار تیومن و از 1500 تا 1868 م . امیر بخارا و از 1515 تا 1872 خان خیوه بوده اند. موقعی...
-
ابوالخیر شیبانی
لغتنامه دهخدا
ابوالخیر شیبانی . [ اَ بُل ْ خ َ رِ ش َ ] (اِخ ) (سلطان ابوالخیرخان ) ابن دولت شیخ بن ابراهیم اغلان بن پولادبن منگوتیموربن بداغول بن جوجی بوغا. از خواقین ازبک از الوس جوجی خان بن چنگیز. جد محمدخان شیبانی . مستقر وی سقناق دشت قبچاق بود. مولد او به سال...