کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عذاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمعِ عَذْب] [قدیمی] 'ezāb شیرین و خوشایند. Δ در فارسی در معنای مفرد به کار میرود.
-
عزاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عزب] [قدیمی] 'ozzāb = عزب
-
عَذَابٌ
فرهنگ واژگان قرآن
عذاب - عقوبت - شکنجه (نکره آوردن کلمه عذاب به منظور بزرگ جلوه دادن آن است)
-
آزاب
واژهنامه آزاد
این واژه در فرهنگ نامه دکتر حسابی برای عزب آمده و معنای عزب می دهد و پارسی است .
-
جستوجو در متن
-
محقق شدن
واژگان مترادف و متضاد
ثابتشدن، بهثبوت رسیدن، راست ازآب درآمدن، بهحقیقت پیوستن
-
رِزْگ
لهجه و گویش بختیاری
rezg هر جسم نرمى که حالت سفت بیابد (مثلاًگیاهى که بر اثر بىآبى پژمرده شود بعد ازآب دادن رِزگ مىشود).
-
کُل کَمرى
لهجه و گویش بختیاری
kol-kamari دارکوب (پرندهاى به اندازه سار که در صخرهها آشیانه مىسازد و با استفاده ازآب و گل درِ لانه خود را تنگ مىکند).
-
یخ سازی
لغتنامه دهخدا
یخ سازی . [ ی َ ] (حامص مرکب ) صفت و صنعت یخ ساز. تهیه ٔ یخ ازآب منجمد در زمستان برای مصرف تابستان . || (اِ مرکب ) کارخانه یا جایی که در آنجا یخ سازند.
-
عذیة
لغتنامه دهخدا
عذیة. [ ع َ ی َ ] (ع ص ) زمین خوش خاک . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). زمین دور ازآب و از شوری و ناگواری . (آنندراج ). عذاة. || (اِ) خاشاک . (منتهی الارب ). رجوع به عذاة شود.
-
گنبد ماه
لغتنامه دهخدا
گنبد ماه . [ گُم ْ ب َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : همی ماهی ازآب برداشتی پس از گنبد ماه بگذاشتی . فردوسی .رجوع به گنبد هور و ماه شود.
-
باغ لایستان
لغتنامه دهخدا
باغ لایستان . [ ی ِ ] (اِخ ) باغی و آبادیی بوده است به یزد که ازآب نعیماباد مشروب میشده . این باغ را شاه یحیی مظفری ساخته است . این نام بصورت لاسدان و لاستان نیز آمده است . (از تاریخ جعفری یزد چ ایرج افشار ص 79، 151).
-
زویدهولاند
لغتنامه دهخدا
زویدهولاند. [ زُی ْ هَُ ] (اِخ ) (هلند جنوبی ) ایالتی است بوسعت 2800 کیلومتر مربع و دارای 2668158 تن سکنه که در غرب هلند و بر کنار دریای شمال واقع است و مرکز آن لاهه و شهرهای مهمش روتردام و لیدن است . زمینش پست و حاصلخیز است و با سدها و خاکریزهای ساح...
-
ساختمان محمودآباد
لغتنامه دهخدا
ساختمان محمودآباد. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره باغ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 36 هزارگزی راه شوسه ٔ شیراز به فیروز آباد. جلگه ای و هوای آن معتدل و مالاریائی است .ازآب چاه مشروب میشود و محصول آن غلات و صیفی است ، 150 تن سکنه دارد که به ز...
-
معیونة
لغتنامه دهخدا
معیونة. [ م َع ْ ن َ ] (ع ص ) عین معیونة؛ چشمی که ماده ای ازآب داشته باشد. (از اقرب الموارد). || تأنیث معیون ، چشم خورده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):وللدابة المعیونة یکتب علی بیضة و یکسر بین عینیها و یأخذ قشرها... (ذیل تذکره ٔ ضریر انطاکی ، ص 150...
-
اخاذ
لغتنامه دهخدا
اخاذ. [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اخاذة. جای فراهم آمدن آب باران . آبگیر. آبگیری که در بیابان باشد. پاره ای ازآب سیل که در جائی مانده باشد. تالاب که در بیابان باشد. (غیاث ). || حوض . || زمینی که شخص برای خود یا برای پادشاه جدا کند. || زمینی که امام بکسی دهد و ...