کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اری ژن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اری ژیوس
لغتنامه دهخدا
اری ژیوس . [ اِ ] (اِخ ) می تی لنی از سرداران اسکندر درجنگ گوگمل با داریوش سوم . (ایران باستان ص 1388).
-
اری فیل
لغتنامه دهخدا
اری فیل . [ اِ ] (اِخ ) زوجه ٔآمفیارائُس غیبگو. وی بپاداش گردن بندی که از پُلی نیس دریافت داشت بشوهر خود، که برای احتراز از شرکت درمحاربه ٔ تبس خود را مخفی داشته بود، خیانت ورزید و راز او را فاش کرد. و پسر وی آلکمِئُن او را بکشت .
-
اری گیوس
لغتنامه دهخدا
اری گیوس . [ اِ ] (اِخ ) یکی از سرداران اسکندر که در سفرهای جنگی وی بنواحی مختلف ایران شرکت داشت . (ایران باستان ص 1247 و 1640 و 1684 و 1685 و 1686 و 1694 و 1709).
-
اری منا
لغتنامه دهخدا
اری منا. [ اِ م ِ ] (اِخ ) یکی از آخرین پادشاهان وان معاصر پادشاهی ماد در ایران . (ایران باستان ص 377).
-
برنج آری
لغتنامه دهخدا
برنج آری . [ ب ِ رِ آ ] (اِ مرکب ) کسی که از دنبال اردویی رود و حمل غله و حبوب می کند. (از ناظم الاطباء).
-
لَا أَرَى
فرهنگ واژگان قرآن
نمی بینم
-
دریای اری تره
لغتنامه دهخدا
دریای اری تره . [ دَرْ ی ِاِ رَ ] (اِخ ) هرودت در تاریخ خود دریای سرخ را بدین نام خوانده است . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 509).رجوع به بحراحمر و دریای سرخ در ردیفهای خود شود.
-
yes-no question
پرسش آری ـ نهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] یکی از انواع جملههای پرسشی که پاسخ آن آری یا نه است
-
جستوجو در متن
-
genes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژن ها، ژن
-
ژن
واژهنامه آزاد
(کردی) ژِن؛ زَن.
-
gene-for-gene theory
نظریۀ ژن برای ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نظریهای مبنی بر اینکه به ازای هر ژن مقاومت در میزبان یک ژن بیماریزا در عامل بیماریزا وجود دارد
-
فعالسازی ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← کُنانش ژن
-
gene regulation
تنظیم ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] واپایش کنشهای یک ژن
-
gene expression
بیان ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] رونویسی و ترجمه و تظاهر رُخنمودی ژن
-
gene silencing
خاموشسازی ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] منع بیان ژن