کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اریط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اریط
لغتنامه دهخدا
اریط. [ اَ ] (ع ص ) مردی که او را فرزند نشود. (منتهی الارب ). عاقِر. عقیم . آنکه فرزندش نباشد.
-
اریط
لغتنامه دهخدا
اریط. [ اُ ] (اِخ ) شهری باسپانیا. (نخبة الدهر دمشقی ص 245). مهرن ناشر نخبة الدهر، در فهرست آن کتاب گوید: ممکن است کلمه را در این موضع ((ارنیط)) خواند که همان ارند باشد.
-
اریط
لغتنامه دهخدا
اریط. [ اُ رَ ] (اِخ ) اُریط و ذواُراط دو موضعست . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
عریط
لغتنامه دهخدا
عریط. [ ع ِرْ ی َ ] (ع اِ) کژدم . (منتهی الارب ). عقرب . (اقرب الموارد) (مخزن الادویة). ام عِریط. ام العِریط. و رجوع به ام عریط و ام العریط شود.
-
عریة
لغتنامه دهخدا
عریة. [ ع َ ری ی َ ] (ع ص ، اِ) خرمابن بی بار. و خرمابن که بار آن خورده باشند. (منتهی الارب ).نخلی که آنچه بر آن است خورده باشند. (از اقرب الموارد). || درخت که میوه ٔ آن را به محتاجی دهند. (منتهی الارب ). نخلی که صاحب آن میوه ٔ یک سال آن را به دیگری ...
-
عریة
لغتنامه دهخدا
عریة. [ ع ِرْی َ ] (ع اِمص ) نوع و هیئت برهنگی . (ناظم الاطباء).
-
عریة
لغتنامه دهخدا
عریة. [ ع ُرْ ی َ ](ع مص ) برهنه گردیدن . (از منتهی الارب ). کندن لباس خود را. (از اقرب الموارد). عُری . رجوع به عری شود.
-
عریة
لغتنامه دهخدا
عریة. [ع ُرْ / ع ِرْ ی َ ] (ع اِ) جاریة حسنة بالعریة؛ دختر نیکو جای برهنگی از روی و دست و پا. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
اسپانیا
لغتنامه دهخدا
اسپانیا. [ اِ ] (اِخ ) (در لاتینی هسپریا و هیسپانیا و ایبریا ) اِسپانْی . اسپانیول و در نزدعرب اندلس . قسمت اعظم شبه جزیره ای است در گوشه ٔ جنوب غربی اروپا و آن با قطعه ٔ پرتقال شبه جزیره ٔ ایبری را تشکیل می دهد. پرتقال از نظر احوال جغرافیائی و احوال...