کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اریسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اریسی
لغتنامه دهخدا
اریسی . [ اَ سی ی ] (ع ص ) کشاورز. زارع . اَریس . اِرّیس .
-
واژههای همآوا
-
عریسی
لغتنامه دهخدا
عریسی .[ ع ُ رَ ] (اِخ ) عبدالغنی بن محمد عریسی . از روزنامه نگاران و شهیدان معاصر عرب . رجوع به عبدالغنی شود.
-
جستوجو در متن
-
اژری
لغتنامه دهخدا
اژری . [ اِ ژِ ] (اِخ ) اژریا. دختری حوری نژاد که دیانا او را به چشمه ای تبدیل کرد و در جنگل آریسی از جنگلهای لاسیوم جاری ساخت . زنان روم قدیم او را ستایش می کردند و چون آبستن می شدند، او را قربانیها میدادند تا هنگام وضع حمل رنج بسیار نبرند. هنوز هم ...
-
باروشه
لغتنامه دهخدا
باروشه . [ ش ُ ](اِخ ) شهری است از قسمت غربی سرقسطه از نواحی اندلس شرق واقع در قسمت شرقی قرطبه نزدیک سرزمین فرنگ ... و اکنون این شهر در دست فرنگیان است و دارای وسعت و قلاعی است . (معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ). و چنانکه صاحب قاموس الاعلام ترکی می نو...