کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اریب وار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اریب وار
دیکشنری فارسی به عربی
بانحراف
-
واژههای مشابه
-
ارِیْب
لهجه و گویش گنابادی
oreib در گویش گنابادی یعنی کج و کولجه
-
biased sample
نمونۀ اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] نمونهای که از نوعی فرایند نمونهگیری به دست میآید و یک مؤلفۀ خطای سامانمند را القا میکند، در مقابل خطای تصادفی که اثر آن بهطور متوسط صفر میشود
-
inclined engine, slant engine
موتور اُریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] نوعی موتور خطی که در آن محور سیلندرها نسبت به راستای قائم دارای زاویه است
-
biased test
آزمون اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] آزمونی که توان آن (احتمال رد کردن فرض صفر وقتی فرضِ مقابلْ درست است) کمتر از سطح آن (احتمال رد کردن فرضِ صفر وقتی فرضِ صفر درست است) باشد
-
biased statistic
آمارۀ اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] آمارهای که برای برآورد پارامتری بهکار برود و امید ریاضیِ آن برابر با پارامتر مورد نظر نباشد
-
beveled splice
سروصل اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی سروصل که در آن دو سر اجزای تایر فارسیبُر شده است و زاویه دارد
-
biased estimator
برآوردگر اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] برآوردگری که امید ریاضی آن برابر با مقدار پارامتر مورد برآورد نیست
-
diagonal wear
رفتگی اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی رفتگی موضعی که بهصورت اریب در طول رویه ایجاد و اغلب در محیط تایر تکرار میشود
-
plagioclimax
اوج اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] وضعیتی در تکامل یک بومسازگان گیاهی پایدار ناشی از عوامل خارجی
-
سطح اریب
دیکشنری فارسی به عربی
مسطار الزوايا , ميل
-
اریب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مسطار الزوايا
-
اُریب، اُریف
لهجه و گویش تهرانی
کج
-
ادیب اریب
واژهنامه آزاد
ادیب اریب کسی است که در گفتار و نوشتار زیبا و موزون توانا باشد و بتواند معانی بلند موجود در اثار پیشینیان را درک کند.