کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارواث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارواث
/'arvās/
معنی
= روث
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارواث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رَوث] [قدیمی] 'arvās = روث
-
ارواث
لغتنامه دهخدا
ارواث . [ اَرْ ] (ع اِ) ج ِ روث و رَوثة،سرگین اسب : در آن ایام [قحط نیشابور] مردمی دیدمی که در مساقط ارواث تتبع وتفحص دانه ها کردندی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 326).
-
واژههای همآوا
-
ارواس
لغتنامه دهخدا
ارواس . [ ] (اِخ ) موضعی بجنوب قارص .
-
جستوجو در متن
-
روثة
لغتنامه دهخدا
روثة. [ رَ ث َ ] (ع اِ) سرگین . (ناظم الاطباء). سرقین . ج ، رَوْث ، اَرْواث . (منتهی الارب ). واحد روث است . (از اقرب الموارد). || کاه ریزه ٔ گندم که در پرویزن بماند بعد از بیختن گندم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کرانه ٔ س...
-
مساقط
لغتنامه دهخدا
مساقط. [ م َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ مسقط. (آنندراج ). رجوع به مسقط شود. جای زدن و جای افتادن . (آنندراج ). جایی که چیزها می افتد. (ناظم الاطباء) : عتبی آورده است که در آن ایام مردم را دیدمی که در مساقط ارواث تتبع و تفحص دانه ها کردندی . (ترجمه ٔ تاریخ یمین...
-
روث
لغتنامه دهخدا
روث . [ رَ ] (ع مص ) سرگین افگندن ستور. (دهار). سرگین اوکندن ستور. (مصادر زوزنی ). سرقین انداختن ، و در مثل گویند: احشک و تروثنی ؛ ای اعطیک الحشیش و تعطینی الروثة. (از منتهی الارب ). راث الفرس ُ روثاً؛ مثل تغوط الرجل . (اقرب الموارد). سرگین انداختن ....