کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اره ماهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
باخاک اره پوشاندن
دیکشنری فارسی به عربی
نشارة الخشب
-
با اره تراشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
آره و آرواره
لهجه و گویش تهرانی
پاسخ آره(چون بله پاسخ مودبانه و آره بی ادبی است):()،تخت سینه ات کاگل ماله
-
اَره و اوره
لهجه و گویش تهرانی
طفیلی
-
آره و نه
فرهنگ گنجواژه
مثبت و منفی.
-
ارّه و اوره
فرهنگ گنجواژه
بچههای ریز و درشت . اره و اوره و شمسی کوره=افراد متفرقه.
-
اره و چاقو
فرهنگ گنجواژه
وسایل برنده
-
تیشه دادن و اره گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
دعوای سخت
-
اَرَّهّ و اُورَه و شمسی کوره
لهجه و گویش تهرانی
گروهی بسیار.
-
جستوجو در متن
-
mahimahi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماهی ماهی
-
flatfish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صافی ماهی، ماهی پهن
-
whitefish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفره ماهی، ماهی سفید
-
flatfishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صافی ماهی، ماهی پهن
-
آزادماهی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'āzādmāhi = ماهی 〈 ماهی آزاد
-
اسپرماهی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'esparmāhi = ماهی 〈 ماهی برقی