کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اره ماهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فاطمه ارّه
لهجه و گویش تهرانی
سلیطه،شخصیت پیرزن وراج در نمایش عروسکی
-
off-saw size, off-saw measure
ابعاد پسارّه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ابعاد چوب بلافاصله پس از ارّهکشی
-
bucking saw
ارّۀ بینهبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ارّۀ مخصوص بریدن بینهها
-
cross-cut saw
ارّۀ عرضبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ارّۀ مخصوص عرضبُری
-
runcinate
چپارّهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی با دندانههای ارّهای یا بریدهشانهای نامرتب و لَپهای خمیدهبهعقب در گیاهان
-
kerfless cutting
برش بیارّهخور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] برش چوب بدون ایجاد ارّهخور
-
sawtooth
دندانارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] درز مضاعفی که در آن قلاب در و قلاب بدنه بهصورت منقطع به هم چسبیدهاند
-
biserrate, doubly serrate
دوارّهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی که دندانههای حاشیۀ ارّهای آن مجدداً ارّهای شده باشد
-
sawlog top diameter
بالاقطر ارّهبینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطرِ باپوست در بالای ارّهبینه
-
اره چاق کردن
لغتنامه دهخدا
اره چاق کردن . [ اَرْ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تیز کردن دندانه های اَرّه .
-
اره و اوره
لغتنامه دهخدا
اره و اوره . [ اَ رَ / رِ وُ رَ / رِ ] (ق مرکب ، از اتباع ) (در تداول عوام ) با تمام کسان خود، و گاه این جمله را بر آن مزید کنند: شنبله غوره .
-
اره چاق کن
لغتنامه دهخدا
اره چاق کن . [ اَرْ رَ / رِ ک ُ ](نف مرکب ) آنکه دندانه های ارّه ٔ کُندشده تیز کند.
-
خط اره ٔ پشت
لغتنامه دهخدا
خط اره ٔ پشت . [ خ َطْ طِ اَرْ رَ ی ِ پ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خطی که در میان پشت بدرازی می باشد. (آنندراج ).
-
اره اهن بری
دیکشنری فارسی به عربی
منشار
-
هراسبابی شبیه اره
دیکشنری فارسی به عربی
منشار