کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارنب الحنفیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارنب الحنفیة
لغتنامه دهخدا
ارنب الحنفیة. [اَ ن َ بُل ْ ح َ ن َ فی ی َ ] (اِخ ) زوجه ٔ قتادةبن مغرب که چون پسری نزاد، قتادة او را طلاق گفت . رجوع بعیون الاخبار چ قاهره سال 1349 ج 4 ص 126 حاشیه ٔ 2 شود.
-
واژههای مشابه
-
Lepus, Lep, Hare
اَرنب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی واقع در نیمکرۀ جنوبی آسمان و در همسایگی جنوبی صورت جبار که به شکل خرگوش تصور میشود
-
ارنب بحری
لغتنامه دهخدا
ارنب بحری . [ اَ ن َ ب ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حیوانی است صدفی شکل مایل بسرخی و مابین اجزاء او چیزی سبز مانند برگ اشنان و سر او در صلابت مثل سنگ و آن سم ّ قتال و در نهایت حرارت و احراق است و ضماد کوبیده ٔ او بتنهائی و با تخم انجره سترنده ٔ مو...
-
ارنب بری
لغتنامه دهخدا
ارنب بری . [ اَ ن َ ب ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بفارسی خرگوش نامند و بعربی خُزَز گویند و ارنب معرب از ارنبا سریانی است و آن حیوانیست معروف و گویند مثل زنان حایض شود و منقلب میگردد نراو بمادگی و بالعکس و بهترین او سفید است . در اول سیم گرم ...
-
ارنب رومی
لغتنامه دهخدا
ارنب رومی . [ اَ ن َ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خوک هندی . خوکچه . قسمی از پستانداران قارِض .
-
ارنب بري
دیکشنری عربی به فارسی
خرگوش , خرگوش صحرايي , گوشت خرگوش , مسافر بي بليط , بستوه اوردن , رم دادن
-
ارنب و القلولی
لغتنامه دهخدا
ارنب و القلولی . [ اَ ن َ ب ُ وَل ْ ق َ ل َ لا ] (اِخ ) (الَ ....) از صور فلکیه ٔ شمالی ،واقع بین دجاجة و فرس اول و دلفین و سهم و شلیاق .