کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارنبیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارنبیز
لغتنامه دهخدا
ارنبیز. [ اَ رَم ْ ] (اِ) ارنبیژ. ترخون ، سبزی خوردنی معروف . (شعوری ). || چوب بقم را گویند که بدان چیزها رنگ کنند و آنرا تبرخون هم خوانند و معرّب آن طبرخون است . (آنندراج ). ارنبژ. (رشیدی ). رجوع به ارنیبژ شود.
-
جستوجو در متن
-
ارنبژ
لغتنامه دهخدا
ارنبژ. [ اَ ن َ ب ِ ] (اِ) بقم باشد و آنرا ترخون و تبرخون نیز گویند و به تازی طبرخون خوانند. (فرهنگ رشیدی ). و رجوع به ارنبیز شود.
-
ازنبیژ
لغتنامه دهخدا
ازنبیژ. [ اَ زَم ْ ] (اِ)طرخون . (السامی فی الاسامی ص 101 س 22). داروئی است که آنرا بطم و بقم خوانند و بوی مادران و نیز شرر آتش . (مؤید الفضلاء). و رجوع به ارنبیز و ارنبیژ شود.
-
ارنیبژ
لغتنامه دهخدا
ارنیبژ. [ اَ رَن ْ ی َ ب ِ ] (اِ) بقم باشد و آنرا ترخون و تبرخون نیز گویند و معرب آن طبرخون باشد. (جهانگیری ). چوب بقم را گویند که بدان چیزها رنگ کنند و آنرا تبرخون هم خوانند و بعضی بتقدیم بای ابجد بر یای حطی بر وزن سحرخیز گفته اند. (برهان ). و رجوع ...