کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارم وا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارم وا
لغتنامه دهخدا
ارم وا. [ اَ م َ وَل ْ لاه ] (ع سوگند) به معنی اَم َ واﷲ است ، یعنی قسم بخدای . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
آرم
واژگان مترادف و متضاد
علامت، مدال، نشان
-
آرم
فرهنگ واژههای سره
نشان، نشانه
-
آرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: arme] 'ārm علامت مخصوص یک کشور، حزب، مؤسسه، سازمان، اداره، و مانند اینها که بر هرچیز وابسته به آن نقش میبندد.
-
آرم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.)علامت و نشانه ای که مخصوص یک ادارة دولتی یا هر مؤسسة دیگری باشد، نشانه (فره ).
-
آرم
لغتنامه دهخدا
آرم . [ رَ ] (اِخ ) نام موضعی نزدیک مدینه ٔ رسول صلوات اﷲعلیه . || نام دهی نزدیک دهستان از قرای ساحلی بحر آبسکون . (یاقوت ).
-
آرم
لغتنامه دهخدا
آرم . [ رِ / رُ ] (اِخ ) نام شهری بمازندران نزدیک ساری و از آنجاست خسروبن حمزه ٔ مؤدب . و رجوع به آرم دره شود.
-
إِرَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
بنايي از سنگ نام شهري از قوم عاد (ارم نام شهري براي قوم عاد بوده شهري آباد و بينظير و داراي قصرهاي بلند و ستونهاي کشيده و که آثارشان به کلي از بين رفته است)
-
اَرُمْ
لهجه و گویش گنابادی
arom در گویش گنابادی یعنی آرام ، با لطافت ، آهسته ، با طمئنینه ، ساکت ، کم کم
-
آرم
واژهنامه آزاد
بنشانه نشانما
-
گی ارم
لغتنامه دهخدا
گی ارم . [ اِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان . واقع در 29هزارگزی خاور مینودشت . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔآن 135 تن است . آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات ، لبنیات و ابریشم و شغل اهال...
-
صحن ارم
لغتنامه دهخدا
صحن ارم . [ ص َ ن ِ اِ رَ ] (اِخ ) عرصه ٔ باغ ارم (بهشت شداد). || مجازاً، باغ خرم . باغی که در نزهت و خرمی چون بهشت ماند.
-
آرم دره
لغتنامه دهخدا
آرم دره . [ رِدَ رَ ] (اِخ ) نام خرّه ای از ملایر دارای 49 قریه .
-
جش ارم
لغتنامه دهخدا
جش ارم . [ ج َش ْ ش ِ اِ ] (اِخ ) کوهی است نزدیک اجارکه مسکنهای قوم عاد در قله ٔ آن است و در ارم صورتهائی است که بر روی سنگ تراشیده اند. (معجم البلدان ).