کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اَرُمْ
لهجه و گویش گنابادی
arom در گویش گنابادی یعنی آرام ، با لطافت ، آهسته ، با طمئنینه ، ساکت ، کم کم
-
آرم
واژهنامه آزاد
بنشانه نشانما
-
گی ارم
لغتنامه دهخدا
گی ارم . [ اِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان . واقع در 29هزارگزی خاور مینودشت . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔآن 135 تن است . آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات ، لبنیات و ابریشم و شغل اهال...
-
صحن ارم
لغتنامه دهخدا
صحن ارم . [ ص َ ن ِ اِ رَ ] (اِخ ) عرصه ٔ باغ ارم (بهشت شداد). || مجازاً، باغ خرم . باغی که در نزهت و خرمی چون بهشت ماند.
-
آرم دره
لغتنامه دهخدا
آرم دره . [ رِدَ رَ ] (اِخ ) نام خرّه ای از ملایر دارای 49 قریه .
-
جش ارم
لغتنامه دهخدا
جش ارم . [ ج َش ْ ش ِ اِ ] (اِخ ) کوهی است نزدیک اجارکه مسکنهای قوم عاد در قله ٔ آن است و در ارم صورتهائی است که بر روی سنگ تراشیده اند. (معجم البلدان ).
-
پینه ارم
لغتنامه دهخدا
پینه ارم . [ ن َ اَ رَ ] (اِخ ) نام موضعی به سوادکوه مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 116).
-
ارم وا
لغتنامه دهخدا
ارم وا. [ اَ م َ وَل ْ لاه ] (ع سوگند) به معنی اَم َ واﷲ است ، یعنی قسم بخدای . (منتهی الارب ).
-
ارم الکلبة
لغتنامه دهخدا
ارم الکلبة. [ اِ رَ مُل ْ ک َ ب َ ] (اِخ ) یاارمی الکلبة. موضعی است میان بصرة و مکه . (منتهی الأرب ). اِرَم موضعی است قریب نِباج بین بصره و حجاز، وکلبة نام زنی است که پس از مرگ وی را بدانجا دفن کردند پس آن موضع بنام وی منسوب شد. (معجم البلدان ).- یو...
-
ارم خاست
لغتنامه دهخدا
ارم خاست . [ اُ رَ / اُ ] (اِخ ) ارم خاست اعلی و ارم خاست سفلی دو خرّه است بطبرستان . و ابوسعد گوید ابوالفتح خسروبن حمزةبن وندرین بن ابی جعفر الأرمی القزوینی ساکن ارم ، بلده ٔ نزدیک ساریه ٔ مازندران بود و درادب معرفت داشت . (معجم البلدان ). رجوع بسف...
-
ارم دنت
لغتنامه دهخدا
ارم دنت . [ اُ رُ م ِ دُ ] (اِخ ) نام پدر سواِن ِّسیس کیلیکی از صاحبمنصبان بحریه ٔ ایران بزمان خشایارشا. (ایران باستان ص 742).
-
ارم زار
لغتنامه دهخدا
ارم زار. [ اِ رَ ] (اِ مرکب ) گلزار. لاله زار. (بهار عجم ) (آنندراج ) : پریخانه هر گوشه ، از روی خوش ارم زار هر سو ز گیسوی خوش . طغرا.و این کلمه و شاهد آن هر دو بی معنی و معمول عامیان هند است .
-
باغ ارم
لغتنامه دهخدا
باغ ارم . [ غ ِ اِ رَ ] (اِخ ) باغ اساطیری معروف به دمشق . باغ شدادبن عاد. (ناظم الاطباء). بهشتی که شدادساخت . (هفت قلزم ). و رجوع به شداد شود : تا به باغ ارم از خوشی و خوبی مثل است باد بزمت به خوشی خوبتر از باغ ارم . معزی .تا بباغ ارم زنند مثل باد ب...
-
باغ ارم
لغتنامه دهخدا
باغ ارم . [ غ ِ اِ رَ ](اِخ ) باغی معروف در شیراز. یکی از چهار باغ معروف شیراز و آن چهار عبارتند از باغ تخت قراچه و باغ جهان نما و باغ دلگشا و باغ ارم . (از سعدی تا جامی ادوارد برون ص 219). این باغ در میانه ٔ مغرب و شمال شیراز بمسافت یک میل بیشتر، مب...
-
بستان ارم
لغتنامه دهخدا
بستان ارم . [ ب ُ ن ِ اِ رَ ] (اِخ ) یکی از باغهای معروف شیراز بوده است . و رجوع به تاریخ ادبیات برون ج 3 ص 219 شود.