کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارمند
لغتنامه دهخدا
ارمند. [ اَ م َ ] (ص ) صاحب آرام . آرام گرفته . (برهان ). و مؤلف برهان گوید: مخفف آرمیده مند است (!).
-
ارمند
واژهنامه آزاد
آرام گرفته، آرام.
-
واژههای مشابه
-
دشت ارمند
لغتنامه دهخدا
دشت ارمند. [دَ اَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد. سکنه ٔ آن 104 تن . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
جستوجو در متن
-
ارمنده
فرهنگ فارسی معین
(اَ مَ دِ) (ص .) = ارمند: آرام گیرنده ، آرمنده .
-
ارمنده
لغتنامه دهخدا
ارمنده . [ اَ م َ دَ / دِ ] (نف ) آرمنده . اَرْمَنْد. آرام . ساکت . آرمیده . (آنندراج ). آرام گرفته . (آنندراج ). مخفف آرمیده بود. (جهانگیری ). مقابل ارغنده (پرآشوب ) : گه ارمنده ای و گه ارغنده ای گه آشفته ای و گه آهسته ای . رودکی .کمان را بزه کرد به...
-
مند
لغتنامه دهخدا
مند. [ م َ ](پسوند) یعنی خداوند، با کلمه ٔ دیگر ترکیب کنند و تنها مستعمل نشده چون مستمند و دردمند و روزی مند و آزمند و آه مند. (فرهنگ رشیدی ). به معنی صاحب و خداوند باشد و بیشتر در آخر کلمات آید، همچو دولتمند؛ یعنی صاحب دولت و ارجمند؛ یعنی صاحب و خدا...
-
کلوخ
لغتنامه دهخدا
کلوخ . [ ک ُ ] (اِ) گل خشک شده . (از برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). مدر. مدرة. (منتهی الارب ). پاره ای گل خشک شده به صورت سنگ . پاره های گل خشک شده به درشتی مشتی و بزرگتر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : آستین بگرفتمش گفتم به...