کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آرمان
لغتنامه دهخدا
آرمان . (اِخ ) نامی از نامهای مردان : چو کردوی شاپور و چون اندیان سپهدار ارمینیه وْ آرمان نشستند با شاه ایران برازبزرگان فرزانه ٔ رزم ساز.فردوسی .
-
آرمان طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] 'ārmāntalab = آرمانگرا
-
آرمان گرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ārmānge(a)rā ایدهآلیست.
-
idealist
آرمانگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] 1. هنرمندی که به شیوۀ آرمانگرایی کار میکند 2. اثر هنریای که به شیوۀ آرمانگرایی خلق شده باشد
-
idealism
آرمانگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] گرایشی هنری که صرفاً بر اندیشهها وانگارههای هنرمند استوار است
-
utopia
آرمانشهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] تصویری خیالی و آرمانی از جامعۀ بهتر در برابر جامعهای که هست
-
آرمان خوردن
لغتنامه دهخدا
آرمان خوردن . [خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) تلهیف . (مجمل اللغة).
-
آرمان فلوت
لغتنامه دهخدا
آرمان فلوت . [ ف ُ ] (اِ مرکب ) نام سازی است .
-
آرمان خوار
لغتنامه دهخدا
آرمان خوار. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) حسیر. حسران . حسر. حسرت خوار.
-
آرمان سرا
لغتنامه دهخدا
آرمان سرا. [ س َ ] (اِ مرکب ) آرمان سرای . سرای حسرت . این جهان . ایرمان سرای .
-
خان ارمان
لغتنامه دهخدا
خان ارمان . [ اِ ] (اِخ ) قسمت خاک سرحد بین ایران و توران . (لغت شاهنامه ٔ ولف ) .
-
ارمان گرا
دیکشنری فارسی به عربی
مثالي
-
utopian scenario
فرانامۀ آرمانشهری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] توصیفی هنجاری و آرمانی و فراتر از واقعیت دربارۀ آیندۀ جوامع گوناگون
-
ارمان و اروند
لغتنامه دهخدا
ارمان و اروند. [ اَ ن ُ اَ وَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رنج و تعب . رنجگی . ارمان به معنی رنج و اروند تجربت . (فرهنگ اسدی ) : به ارمان و اروند مرد هنرفرازآورد گونه گون سیم و زر. فردوسی .رجوع به ارمان شود.
-
وابسته به ارمان گرایی
دیکشنری فارسی به عربی
مثالي