کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارماس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارماس
لغتنامه دهخدا
ارماس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ رَمس . گورها.
-
ارماس
لغتنامه دهخدا
ارماس . [ اِ ] (ع مص ) دفن کردن مرده . (منتهی الأرب ). در گور کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای همآوا
-
ارماث
لغتنامه دهخدا
ارماث . [ اَ ] (ع اِ) جمعگونه ای از رِمث که نام گیاهی است در بادیه . || (اِخ ) (یوم ...) نخستین روز از ایام جنگ قادسیه را یوم ارماث گویند و آن در زمان عمربن الخطاب و امارت سعدبن ابی وقاص بود ویاقوت گوید من نمیدانم که آن موضعی است یا همان گیاه مذکور ر...
-
ارماث
لغتنامه دهخدا
ارماث . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَمَث . || حبل ارماث ؛ رسن کهنه . (منتهی الأرب ). ریسمان کهنه . || چیزهای از چوب ساخته شده که به آن برنشینند و بدریا روند. (کنزاللغات ).
-
ارماث
لغتنامه دهخدا
ارماث . [ اِ ] (ع مص ) باقی گذاشتن در پستان ناقه شیر را. بقیه ٔ شیر دست بداشتن در پستان . (تاج المصادر بیهقی ). || افزون گردانیدن . || نرم گردانیدن . (منتهی الأرب ). || زاید از داده گرفتن . زائد گرفتن از آنچه داده باشد. (منتهی الأرب ). || ارماث کسی...
-
جستوجو در متن
-
رموس
لغتنامه دهخدا
رموس . [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رَمْس . گورها. ارماس . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رمس شود.
-
اوغاث
لغتنامه دهخدا
اوغاث . [ اَ ] (اِخ ) (یوم ...). یوم ارماس . از روزهای تاریخی در اسلام . رجوع بمجمع الامثال میدانی شود.
-
رمس
لغتنامه دهخدا
رمس . [ رَ ] (ع مص ) دفن کردن مرده . (منتهی الارب ). دفن کردن چیزی و پوشانیدن آن . (از اقرب الموارد).در خاک پنهان کردن . (زوزنی ). || پوشیده داشتن خبر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سنگ انداختن . (منتهی الارب ). سنگ انداختن کسی را. (از اقرب الموا...
-
گواتمالا
لغتنامه دهخدا
گواتمالا. [ ت ِ ](اِخ ) مساحتش 42042 میل مربع است . جمعیت آن (بنابر آمار 1958 م . سازمان ملل )6000 تن است . پرچم آن ازسه قسمت عمودی آبی ، سفید، آبی ، با علامتی در قسمت سفید تشکیل شده است . واحد پول این کشور گواتزال است .اوضاع طبیعی : گواتمالا شمالی ت...
-
یوم
لغتنامه دهخدا
یوم . [ ی َ ] (ع اِ) روز. (ترجمان القرآن جرجانی ص 108) (دهار). روز، مذکر آید و اول آن از طلوع فجر صادق است تا غروب آفتاب . ج ، ایام و اصل آن ایوام بوده . جج ، ایاویم . (ناظم الاطباء). روز. ج ، ایام . (مهذب الاسماء). روز. ج ، ایام ، اصل آن ایوام و یوم...