کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارقطاط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارقطاط
لغتنامه دهخدا
ارقطاط. [ اِ ق ِ ] (ع مص ) پیسه گردیدن . (منتهی الأرب ). سیاه سپید شدن . ارقیطاط. || ارقطاط عَرفَج ؛ برگ برآوردن گرفتن شوره طاق . (منتهی الأرب ).
-
جستوجو در متن
-
ارقیطاط
لغتنامه دهخدا
ارقیطاط. [ اِ ] (ع مص ) ارقطاط. (منتهی الأرب ). پیسه گردیدن . || برگ آوردن گرفتن عرفج . بلگ به درآوردن گیاه عرفج .
-
برگ
لغتنامه دهخدا
برگ . [ ب َ ] (اِ) آن جزء از هر گیاهی که نازک و پهن است و از کناره های ساقه و یا شاخه های باریک میروید. (ناظم الاطباء). به عربی ورق گویند. (از برهان ). جزوی از گیاه که نازک و پهن است و از کناره های ساقه یا شاخه ها روید وبیشتر برنگ سبز است . اندامی از...