کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارقاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارقاب
لغتنامه دهخدا
ارقاب . [ اِ ] (ع مص ) رُقبی کردن با کسی . (منتهی الأرب ). رُقبی دادن . (زوزنی ). به رقبی دادن خانه یا زمین را. (منتهی الأرب ). برقبی دادن خانه یا جائی ، کسی را. مال را موضوع رقبی قرار دادن . بخشیدن چیزی کسی را بدین وجه که این چیز بعد از وفات من از...
-
واژههای همآوا
-
ارغاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ارغاو، ارغاف، ارغا› [قدیمی] 'arqāb جوی آب؛ جوی؛ رود: ◻︎ فرازش پر از خون چو کوه طبرخون / نشیبش ز اشکم چو ارغاب و آغر (عمعق: لغتنامه: ارغاب).
-
ارغاب
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِمر.) جوی آب ، رود. ارغا و ارغاو نیز گویند.
-
ارغاب
لغتنامه دهخدا
ارغاب . [ اَ ] (اِ) جوی آب . رودخانه . (ب-رهان ) (آنندراج ). ارغا. (جهانگیری ) (برهان ) : فرازش پراز خون چو کوه طبرخون نشیبش ز اشکم چو ارغاب و آغر. عمعق .ز هر دو دیده دو ارغاب خون شده ست روان . سوزنی .آنکه از عشوه های او ارغاب میدهد تشنه را فریب سراب...
-
ارغاب
لغتنامه دهخدا
ارغاب . [ اِ ] (ع مص ) راغب کردن . (منتهی الأرب ). راغب گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طالب گردانیدن . (منتهی الأرب ).