کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارفغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارفغ
لغتنامه دهخدا
ارفغ. [ اَ ف َ ] (اِخ ) موضعی است . (معجم البلدان از ابن درید).
-
ارفغ
لغتنامه دهخدا
ارفغ. [ اَ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ رَفغ،نکوهیده ترین وادی و بدترین آنها از حیث خاک وناحیه .
-
واژههای همآوا
-
ارفق
لغتنامه دهخدا
ارفق . [ اَف َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از رِفق . برفق تر. نرمتر. بامداراتر. || (ص ) بعیر ارفق ؛ شتر آرنج برتافته . (منتهی الأرب ). آن اشتر که وارن وی از پهلو دوربود. (تاج المصادر بیهقی ). اشتر که زونگک (آرنج ) وی از پهلو دور بود. (مهذب الأسماء). مؤ...
-
جستوجو در متن
-
رفغ
لغتنامه دهخدا
رفغ. [ رَ ] (ع ص ، اِ) نکوهیده ترین وادی وبدترین آن از جهت خاک . || ناحیه . ج ، اَرفُغ. || مشک رقیق تنک پوست متوسطمیان جید وردی . || زمین بسیارخاک . || جای خشک بی گیاه . || فراخی عیش و ارزانی . || بن ران . || ریم ناخن یا ریم بنهای ران . || مردم ناکس ...