کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارفش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارفش
لغتنامه دهخدا
ارفش . [ ] (اِخ ) (... کابلی ) از پهلوانان گرشاسب نامه : بقلب اندرون هرکه بد زاولی پس پشتشان ارفش کابلی . اسدی .هم اندر بَرِ کُه رده برکشید [ گرشاسب ]سزا جای ده پهلوان برگزیدسوی راست آذرشن و برزهم سوی چپ چو بهپور و ارفش بهم . اسدی .میان اندرون ارفش ش...
-
ارفش
لغتنامه دهخدا
ارفش . [ اَ ف َ ] (اِ) رجوع به ارقش شود.
-
ارفش
لغتنامه دهخدا
ارفش . [ اَ ف َ ] (ع ص ) پهن گوش . کلان گوش .(تاج المصادر بیهقی ): ارفش الاذنین . (منتهی الأرب ).
-
جستوجو در متن
-
رفشاء
لغتنامه دهخدا
رفشاء. [ رَ ] (ع ص ) مؤنث ارفش ؛ یعنی کلان گوش . ج ، رَفش . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
پهن گوش
لغتنامه دهخدا
پهن گوش . [ پ َ ] (ص مرکب ) که گوش پهن دارد. ارفش . (تاج المصادر): خطلاء؛ گوسپند پهن گوش . (منتهی الارب ).
-
کلان گوش
لغتنامه دهخدا
کلان گوش . [ ک َ ] (ص مرکب ) بزرگ گوش . (منتهی الارب ) (از اشتینگاس ). آنکه گوش بزرگ دارد. ارفش . آذن . پیل گوش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلان و گوش شود.
-
ارفاش
لغتنامه دهخدا
ارفاش . [ اِ ] (ع مص )اقامت گزیدن در جائی . لازم گرفتن جائی را. (منتهی الأرب ): ارفش بالبلد. || در اکل و نکاح افتادن . (منتهی الأرب ). در اهیفین (رفش و قفش ) افتادن .
-
رفش
لغتنامه دهخدا
رفش . [ رَ ] (ع اِ) رُفش . بیل چوبین . پارو. (یادداشت مؤلف ). بیل چوبین . (دهار). بیل که با آن خاک بردارند. (آنندراج ). بیل . المثل : من الرفش الی العرش ، درباره ٔ کسی گویند که به جاه و عزت رسد بعد از خواری و مذلت . (ناظم الاطباء). و منه المثل : الر...
-
شیرفش
لغتنامه دهخدا
شیرفش . [ ف َ ] (ص مرکب ) شیرمانند. (ناظم الاطباء). شیردیس . (لغت فرس اسدی ). کنایه است از شجاع و دلیر : بیارم یکی لشکر شیرفش برآرم شما را سر از خواب خوش . فردوسی .چنین گفت کاین کودک شیرفش مرا پرورانید باید به کش . فردوسی .بدو گفت کای خسرو شیرفش به م...