کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارض المقدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ارض عاتکة
لغتنامه دهخدا
ارض عاتکة. [ اَ ض ُ ت ِ ک َ ] (اِخ ) سرزمینی است درخارج باب الجابیه ٔ دمشق . منسوب به عاتکة بنت یزیدبن معاویةبن ابی سفیان بن حرب ، مکناة به ام البنین و او زوجه ٔ عبدالملک بود و عاتکه را در این زمین قصری بود وعبدالملک بن مروان بدانجا درگذشت . (معجم ال...
-
ارض بور
دیکشنری عربی به فارسی
زمين باير , دشت , لنگر انداختن , اهل شمال افريقا , مسلمان
-
ارض محروثة
دیکشنری عربی به فارسی
زرد کمرنگ , غيره مزروع (زمين) , ايش , زمين شخم شده و نکاشته , باير گذاشته , ايش کردن شخم کردن
-
ارض مشاعة
دیکشنری عربی به فارسی
عمومي , معمولي , متعارفي , عادي , مشترک , پيش پاافتاده , پست , عوامانه , مردم عوام , مشارکت کردن , مشاع بودن , مشترکا استفاده کردن
-
ارض الاجداد
دیکشنری عربی به فارسی
وطن , کشور , ميهن
-
سیدگل ارض
واژهنامه آزاد
نام روستایی کوچک که ازتوابع شهرستان "رامسر "و دهستان "جنت رودبار"می باشد
-
حسین ارض رومی
لغتنامه دهخدا
حسین ارض رومی . [ ح ُ س َ ن ِ اَ ض ِ ] (اِخ ) ابن یوسف . متکلم بود. او راست : الرسالة المنجیة که در 1154 هَ . ق . تألیف کرده و تا 1159 هَ . ق . 1746/ م . زنده بود. (معجم المؤلفین از هدیة العارفین ج 1 ص 325).
-
ارض (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
خشنود و راضي کردن , لذت دادن(به) , مفتخر کردن , جبران کردن , خرسند کردن , راضي کردن , خشنود کردن , قانع کردن
-
ارض و سما
فرهنگ گنجواژه
زمین و آسمان.
-
جستوجو در متن
-
موعود
واژهنامه آزاد
ارض موعود:کنایه از بیت المقدس و کنعان.
-
حصن العنب
لغتنامه دهخدا
حصن العنب . [ ح ِ نُل ْ ع ِ ن َ ] (اِخ ) نام موضعی بنواحی فلسطین از ارض بیت المقدس . (معجم البلدان ).
-
مقدسة
لغتنامه دهخدا
مقدسة. [ م ُ ق َدْ دَ س َ ] (اِخ ) (ارض ...) ارض فلسطین و عبارت لسان چنین است : والارض المقدسة الشام . (از اقرب الموارد). و گویند عبارت است از دمشق و فلسطین ، و بیت المقدس جزو آن است . (از معجم البلدان ).
-
موعود
لغتنامه دهخدا
موعود. [ م َ ] (ع ص ) وعده کرده شده . (غیاث ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). وعده کرده شده و وعده داده و از پیش خبر داده شده . || تقدیرشده . (ناظم الاطباء) : پس آن که مردنی است می میراند و دیگر را می گذارد تا وقت موعود دررسد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 207). ...
-
لینة
لغتنامه دهخدا
لینة. [ ن َ ] (اِخ ) آبکی است به راه مکه کنده ٔ حضرت سلیمان . (منتهی الارب ). موضعی است در دیار نجد... مقابل هُر. سکونی گوید: منزل چهارم واسط به مکه . و نیز لینة آبی است بنی غاضرة را که شیاطین سلیمان کنده اند. (از معجم البلدان ). موضعی در طریق واسط ب...
-
تقدیس
لغتنامه دهخدا
تقدیس . [ ت َ ] (ع مص ) پاک کردن . (زوزنی ) (دهار). تطهیر. (تعریفات جرجانی ). پاکیزه کردن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پاک کردن خدای تعالی کسی را. (از اقرب الموارد). || به پاکی صفت کردن . (زوزنی ). خدای را به پاکی صفت کر...