کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارشام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارشام
فرهنگ نامها
(تلفظ: aršām) (= آرشام) ، ← آرشام ؛ (در اعلام) پسر آرتاشس دوم و برادر تیگران اول ، نخستین شاه از شاخهی دوم سلسلهی اشکانیان.
-
ارشام
لغتنامه دهخدا
ارشام . [ اَ ] (اِخ ) (در پارسی باستان : ارشامه ) پسر آریارمنا و پدر ارشاسپ پدر داریوش اول . (ایران باستان ص 228، 230، 710، 1576، 1599، 1600، 1604، 1609، 1630) (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ج 1 ص 74) (یسنا تألیف پورداود ج 1 ص 105).
-
ارشام
لغتنامه دهخدا
ارشام . [ اَ ] (اِخ ) پسر داریوش اول بروایتی . (ایران باستان ص 1630).
-
ارشام
لغتنامه دهخدا
ارشام . [ اَ ] (اِخ ) والی ایرانی مصر بزمان داریوش دوم . (ایران باستان ص 963).
-
ارشام
لغتنامه دهخدا
ارشام . [ اَ ] (اِخ ) یا اَردشام . پسر آرتاشس دوم و برادر تیگران اول ، نخستین شاه از شاخه ٔ دوم سلسله ٔ اشکانیان که در جنوب ارمنستان حکومت کرده اند. و او را ماآنوسافلول نامیده اند (38 ق . م .). (ایران باستان ص 2636 و 2633).
-
ارشام
لغتنامه دهخدا
ارشام . [ اَ ] (اِخ ) یکی از پادشاهان ارمنستان . وی پس از تیگران بسلطنت رسید و 38 سال سلطنت کرد. (ایران باستان ص 2598).
-
ارشام
لغتنامه دهخدا
ارشام . [ اِ ] (ع مص ) مهر کردن خرمن را بمهر چوبین . (صحاح ). || ارشام مهاة؛ دیدن گاو دشتی نخستین علف برآمده را و چریدن گرفتن . || ارشام شجر؛ برگ برآوردن آن . (منتهی الأرب ). || ارشام برق ؛ درخشیدن آن . (منتهی الأرب ). پدید آمدن برق . (تاج المصادر ...
-
واژههای مشابه
-
آرشام
فرهنگ نامها
(تلفظ: āršām) دارای زور خرس ، خرس نیرو ؛ (در اعلام) پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی.
-
آرشام
واژهنامه آزاد
نامی کهن و ایرانی - پدر گرشاسپ دودمان همخامنشی و برادر بردیا که پس از کشته شدن او ،فرماندهی فتح مصر را برعهده گرفت آرشام = بسیار نیرومند
-
آرشام
واژهنامه آزاد
یکی از نوادگان کوروش که (ارشام هم گویند)
-
واژههای همآوا
-
آرشام
فرهنگ نامها
(تلفظ: āršām) دارای زور خرس ، خرس نیرو ؛ (در اعلام) پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی.
-
آرشام
واژهنامه آزاد
نامی کهن و ایرانی - پدر گرشاسپ دودمان همخامنشی و برادر بردیا که پس از کشته شدن او ،فرماندهی فتح مصر را برعهده گرفت آرشام = بسیار نیرومند
-
آرشام
واژهنامه آزاد
یکی از نوادگان کوروش که (ارشام هم گویند)