کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارسن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارسن
لغتنامه دهخدا
ارسن . [ اَ س َ ] (اِ) انجمن . مجلس . محفل . (جهانگیری ) (برهان ). مجمع. (برهان ). مجلس بزم .
-
ارسن
لغتنامه دهخدا
ارسن . [ اَ س ِ] (اِخ ) ارمیاقی (ارمیناقی ). مؤلف مجمل التواریخ والقصص در عنوان نسق ملک روم و ذکر اخبارشان در طبقه ٔ دوم آرد: ملک ارسن ارمیاقی هفده سال بود و دین یعقوبیان داشت . پس مردی بغیبت او قسطنطنیه فراز گرفت . چون بازآمد پادشاهی از وی بازستد و...
-
ارسن
لغتنامه دهخدا
ارسن . [ اَ س ُ ] (ع اِ) ج ِ رَسن .
-
واژههای همآوا
-
ارصن
لغتنامه دهخدا
ارصن . [ اَ ص َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از رصانت . استوارتر. محکم تر. رصین تر.
-
جستوجو در متن
-
مالمو
لغتنامه دهخدا
مالمو. [ م ُ ] (اِخ ) بندری در جنوب سوئد و بر کنار «ارسن » واقع است و 254300 تن سکنه دارد و یکی از مراکز کشتی سازی است . (از لاروس ).
-
ارش
لغتنامه دهخدا
ارش . [ اَ رِ ] (ص ) عاقل . زیرک . هشیار. (برهان ) (غیاث ). || (اِ) انجمن . (برهان ) (غیاث ). و رجوع به ارسن شود.
-
یعقوبیان
لغتنامه دهخدا
یعقوبیان . [ ی َ ] (اِخ ) یعاقبه . یعقوبیین . (یادداشت مؤلف ) : ایشان ترسایان یعقوبیان را لعنت کردند و براندند... مملکت ارسن ارمیاقی هفده سال بود و دین یعقوبیان داشت ... مملکت نسطاس از میان مردم بیست وهفت سال بودست و هم بر دین یعقوبیان بود. (از مجمل...
-
رسن
لغتنامه دهخدا
رسن . [ رَ س َ ] (ع اِ) زمام و آنچه بر بینی شتر باشد از مهار. ج ، اَرْسان و اَرْسُن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). ج ، رُسُن . (ناظم الاطباء). رسن و آنچه بر بینی شتر باشد از مهار و ریسمان که بدان چیزها را می بندند، و این مشترک ...
-
ارش
لغتنامه دهخدا
ارش . [ اَ ] (اِ) از آرنج تا سر انگشت . ساعد. (جهانگیری ). از سر انگشتان باشد تا آرنج . (برهان ). باز. (مؤید الفضلاء). ذراع . رش : الساعد؛ اَرش دست . (ملخص اللغات ، حسن خطیب کرمانی ). ساعدٌ فعم ؛ اَرشی فربه . (دهار) : دیو اهریمن ، آذر است آتش ساعدین...
-
ارکنت
لغتنامه دهخدا
ارکنت . [ اَ ک َ ] (اِخ ) نهری است در سنجاق دراج از ولایت اشکودره از ولایات آرناؤدستان و بمناسبت براقی و سپیدی کفهای آب آن ، این نام بدان داده اند. چه ارکنت در زبان آرناؤد به معنی نقره باشد و در بسیاری از خریطه ها آنرا آرسن یا آرزن ضبطکرده اند. آب ...
-
اینولین
لغتنامه دهخدا
اینولین . (فرانسوی ، اِ) یکی از مهمترین پلی ازیدهای نبات است که در شیره ٔ یاخته محلول میباشد. در ریشه ٔ نباتات تیره ٔ آفتاب گردان مانند ریشه ٔ شنگ و ریشه ٔ غده ٔ کوکب و ساقه ٔ زیرین سیب زمینی ترشی و همچنین در نباتات تیره ٔ استکانی و لوبلیاسه و همچنین...
-
رسن
لغتنامه دهخدا
رسن . [ رَ س َ ] (ع اِ) ریسمان ، و با تازی مشترکست . (از شعوری ج 2 ص 12). ریس (در تداول مردم قزوین ). (ناظم الاطباء). ریسمان . حبل . (ترجمان القرآن ) (دهار) (ناظم الاطباء). ریسمانی که بدان چیزهارا می بندند، در سنسکریت رشتابه معنی رسن است . (فرهنگ نظا...
-
رژی
لغتنامه دهخدا
رژی . [ رِ ] (اِخ ) به زمان صدارت میرزا حسینخان مشیرالدوله امتیاز راه آهن به دولت انگلیس داده شده بود که به موقع اجرا نرسید و این معامله همیشه مورد بحث و ادعای دولت انگلیس با دولت ایران بود تا مراجعت ناصرالدین شاه از سفر سیم فرنگ (1307 هَ . ق .) زمان...