کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارسامس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارسامس
لغتنامه دهخدا
ارسامس . [ اَ م ِ ] (اِخ ) نام سپاهسالاری معاصر داریوش که بر او طغیان کرد. || پسر اردشیر درازدست . او را اُسوس بکشت . و رجوع به ارسام و ارشام و ارسامن شود.
-
جستوجو در متن
-
ارسامن
لغتنامه دهخدا
ارسامن . [ اَ م ِ ] (اِخ ) والی ایرانی که در جنگ داریوش سوم و اسکندر در گرانیک (334 ق . م .) با مِم نُن یونانی فرماندهی جناح چپ سپاه داریوش را داشت و هر یک از آن دو بر دسته های خود ریاست داشت . آرّیان مورخ نام او را ارسامِس نوشته و همین باید صحیح باش...
-
ارسام
لغتنامه دهخدا
ارسام . [ اَ ] (اِخ ) ارساماسس . ارسامس . ارسامن . مبدّل ارشام . نام گروهی از بزرگان عهد هخامنشی از جمله نام پدر هیستاسپ (ویشتاسپ ، گشتاسب ) و جدّ داریوش . (ایران باستان ص 2450). || پسر داریوش (بزرگ ) از آرتیس تُن دختر کوروش . وی در عصر خشایارشا زمان...