کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارسال 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
send
ارسال 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرمانی برای فرستادن پیامنگار تازه
-
واژههای مشابه
-
ارسال کرد
فرهنگ واژههای سره
فرستاد
-
ارسال کردن
فرهنگ واژههای سره
فرستادن
-
ارسال المثل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) 'ersālolmasal در بدیع، آوردن مثل مشهور یا سخن حکیمانه در شعر که حکم ضربالمثل پیدا کند، مانندِ این شعر: هرچه داری شب نوروز به می ساز گرو / غم روزی چه خوری، روز نو و روزی نو (امیرمحمد صالح طوسی: لغتنامه: روز)، یا این شعر:...
-
consignment1
ارسال 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عمل فرستادن کالا به گیرنده
-
consignment clause
شرط ارسال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بندی در اجارهنامۀ کشتی مربوط به تعیین نمایندۀ مالک یا اجارهکنندۀ کشتی برای انجام امور تخلیه و بارگیری
-
ارسال المثل
فرهنگ فارسی معین
(اِ لُ لْ مَ ثَ) [ ع . ] (مص م .) مثل معروفی را در شعر آوردن .
-
ارسال المثل
لغتنامه دهخدا
ارسال المثل . [ اِ لُل ْ م َ ث َ ] (ع اِ مرکب ) (از صنایع بدیعی ) یکی از جمله ٔ بلاغت آن است که شاعر اندر بیت حکمتی گوید، آن به راه مثل بود، چنانکه عنصری گوید (مجتث ):گناه دشمن پوشد چو چیره گشت بعفوبچیرگی در، عفو از شمایل حکماست عجب مدار ز من گر مدیح...
-
ارسال المثلین
لغتنامه دهخدا
ارسال المثلین . [ اِ لُل ْ م َ ث َ ل َ ] (ع اِ مرکب ) (از صنایع بدیعی ) معنی این فصل چنان بود که شاعری مصراعی بگوید یا بیتی و اندر آن بیت (یا مصراع ) دو حکمت گوید کی آن دو حکمت به راه مثال رود، چنانک قمری گوید (رمل ):بی هنر دولت پاینده نباشد بس دیردو...
-
أرسال البرقية
دیکشنری عربی به فارسی
فرستادن تلگراف
-
إرسال الخطاب
دیکشنری عربی به فارسی
فرستادن نامه
-
ارسال پست
دیکشنری فارسی به عربی
اجرة البريد
-
ارسال سریع
دیکشنری فارسی به عربی
بريد
-
ارسال شد
دیکشنری فارسی به عربی
اِبتعثَ