کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارزنین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارزنین
/'arzanin/
معنی
پختهشده با ارزن: نان ارزنین.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارزنین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ارزن) [قدیمی] 'arzanin پختهشده با ارزن: نان ارزنین.
-
ارزنین
لغتنامه دهخدا
ارزنین . [ اَ زَ ] (ص نسبی ،اِ) منسوب به ارزن . نانی را گویند که از آرد ارزن پخته باشند. (برهان ). نان ارزنین . لعیعة : برآشفته اند از توترکان چه گویم میان سگان در یکی ارزنینی .ناصرخسرو.
-
جستوجو در متن
-
طهف
لغتنامه دهخدا
طهف . [ طَ ] (ع اِ) گیاهیست نرم و سست که در یمن کارند و دانه ٔ آن را که در رنگ و کوچکی به خردل سرخ ماند به وقت تنگدستی و سختی بخورند. گرم و یابس است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || در عربی بمعنی ذرت باشد، و آن نوعی از غله است (فارسی آن ارزن ). (آنندر...
-
ارزن
لغتنامه دهخدا
ارزن . [ اَ زَ ] (ع اِ) معرب ارژن . چوبی که از وی عصا سازند. (غیاث ). درختی است سخت چوب که از وی عصا سازند. (منتهی الأرب ). نوعی از بادام کوهی که ثمر آن بسیار تلخ باشد و آنرادر دواها بکار برند و چوب آنرا عصا کنند و پوست آنرا بر کمان پیچند. (مؤید ال...