کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارزنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارزنده
/'arzande/
معنی
۱. ارزشدار؛ بهادار؛ دارای ارزش.
۲. محترم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ارزشمند، بهادار، پربها، گرانبها، نفیس
۲. شایسته، لایق، معتبر ≠ رخیص، کمبها
دیکشنری
valuable, valued, worthwhile, worthy
-
جستوجوی دقیق
-
ارزنده
فرهنگ نامها
(تلفظ: arzande) (صفت فاعلی از ارزیدن) دارای ارزش ، ارزشمند ، ارزمند ، شایسته و لایق ؛ (به مجاز) محترم، با شخصیت ، مورد احترام .
-
ارزنده
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارزشمند، بهادار، پربها، گرانبها، نفیس ۲. شایسته، لایق، معتبر ≠ رخیص، کمبها
-
ارزنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) 'arzande ۱. ارزشدار؛ بهادار؛ دارای ارزش.۲. محترم.
-
ارزنده
فرهنگ فارسی معین
(اَ زَ دِ) (ص فا.) 1 - باارزش . 2 - شایسته ، سزاوار.
-
ارزنده
لغتنامه دهخدا
ارزنده . [ اَ زَ دَ / دِ ] (نف ) که ارزد. دارای ارزش : اندر بن شوراب زبهر چه نهاده ست چندین گهر و لولو ارزنده ٔ زیبا. ناصرخسرو.منده ٔ من نگار صوفی طبعآن بصد جان صافی ارزنده . سوزنی .|| دارای اعتبار: این سند ارزنده است ؛ یعنی اعتبار دارد.
-
جستوجو در متن
-
نفیس
فرهنگ واژههای سره
باارزش، گرانمایه، ارزنده
-
پرارز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) por[']arz پرارزش؛ پرارج؛ بسیارارزنده؛ پرقیمت.
-
هژیان
واژهنامه آزاد
ارزنده،شایان ارزش (نامی کردی)
-
worthwhile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارزشمند، ارزنده، ارزش دار، قابل صرف وقت
-
ارزا
واژهنامه آزاد
َ ارزا (arza):ارزنده ، ارزش دار ، ارزش مند
-
ارفع
فرهنگ نامها
(تلفظ: arfae) (عربی) رفیعتر ، بلندتر ؛ (به مجاز) ارزندهتر ، ارجمندتر ، بلندقدرتر ، شریفتر.
-
لایق
واژگان مترادف و متضاد
ارزنده، باکفایت، باوجود، برازنده، درخور، زیبنده، سزاوار، شایان، شایسته، شایسته، صلاحیتدار، قابل، مستحق، مستعد ≠ نالایق
-
ارزانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.)1 - (ص نسب .) ارزنده . 2 - درخور، لایق . 3 - پیشکش . 4 - (حامص .) کم بهایی ، کم - قیمتی .
-
پیا
فرهنگ فارسی معین
(ص . اِ.) 1 - مرد کامل . 2 - باارج ، ارزنده . 3 - متمول ، صاحب اعتبار.