کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارزع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارزع
لغتنامه دهخدا
ارزع . [ اَ زَ ] (ع ن تف ) بددل تر. (منتهی الأرب ).
-
واژههای همآوا
-
عرضاً
لغتنامه دهخدا
عرضاً. [ ع َ رَ ضَن ْ ] (ع ق ) اتفاقاً.به طور ناگهانی . غفلةً. بدون عمد. (ناظم الاطباء).
-
عرضاً
لغتنامه دهخدا
عرضاً. [ ع َ ضَن ْ ] (ع ق ) از پهنا و از پهنی . (ناظم الاطباء). به عرض . به پهنا. مقابل طولا : و از دیگر جانب تا مصر طولا و عرضا به ضبط ما آراسته گردد. (تاریخ بیهقی ص 73). || افقی . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
ارضا
واژگان مترادف و متضاد
اقناع، ترضیه، خشنود، خشنودی، راضی، قانع
-
ارضا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ارضاء] 'erzā ۱. راضی کردن؛ خشنود کردن.۲. برآورده کردن.
-
ارزا
واژهنامه آزاد
َ ارزا (arza):ارزنده ، ارزش دار ، ارزش مند