کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارزاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارزاق
/'arzāq/
معنی
= رزق
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آذوقه، توشه، خواربار، خوراکی، سوروسات
برابر فارسی
خواروبار
دیکشنری
provision
-
جستوجوی دقیق
-
ارزاق
واژگان مترادف و متضاد
آذوقه، توشه، خواربار، خوراکی، سوروسات
-
ارزاق
فرهنگ واژههای سره
خواروبار
-
ارزاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رِزق] 'arzāq = رزق
-
ارزاق
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ رزق ؛ روزی ها، خواروبار.
-
ارزاق
لغتنامه دهخدا
ارزاق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ رِزق . روزیها. - ارزاق الجند ؛ روزی لشکر. (مهذب الاسماء). رزق و مرسوم لشکر. (منتهی الأرب ). جیره . اجری .
-
واژههای مشابه
-
ارزاق سلطان
لغتنامه دهخدا
ارزاق سلطان . [ اَ س ُ ] (اِخ ) ابن سلطان محمد خوارزمشاه . رجوع به حبط ج 1 ص 430 شود.
-
واژههای همآوا
-
ارزاغ
لغتنامه دهخدا
ارزاغ . [ اِ ] (ع مص ) اِرزاغ ریح ؛ نم آوردن باد سرد. (منتهی الأرب ). || ارزاغ محتفر؛ بگل زمین رسیدن حفّار (کننده ). (منتهی الأرب ). بگل تر رسیدن . || ارزاغ ماء؛ کم شدن آب . (منتهی الأرب ). || ارزاغ ارض ؛ گل ناک گشتن آن . || ارزاغ در کسی ؛ طمع کرد...
-
جستوجو در متن
-
سور(و)سات
واژگان مترادف و متضاد
آذوقه، ارزاق، جیره، خواربار، نفقه
-
آذوقه
واژگان مترادف و متضاد
ارزاق، توشه، جیره، خواربار، خوراک، سوروسات، قوت
-
تنگ سالی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (حامص .) خشک سالی ، کمیابی و گرانی ارزاق .
-
خواربار
فرهنگ فارسی معین
(خا) (اِمر.) 1 - آنچه خورده شود. 2 - ارزاق .
-
خواربار
واژگان مترادف و متضاد
آذوقه، ارزاق، توشه، خوراک، خوراکی، طعام، قوت، ماکول