کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اردو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اردو بازار
لهجه و گویش تهرانی
بازاری که در اردو برپا میشود.
-
خانان سیر اردو
لغتنامه دهخدا
خانان سیر اردو. [ ن ِ ] (اِخ ) لین پول در طبقات سلاطین اسلام این خانان را که از سال 621 تا 907 هَ . ق . حکومت کرده اندچنین تعریف میکند: چنگیز در زمان حیات خود ممالک قدیم قراختائیان یعنی اراضی واقع در شمال سیحون را به پسر ارشد خود «جوجی » واگذاشت و چو...
-
خیل و اردو
فرهنگ گنجواژه
لشگر.
-
واژههای همآوا
-
اُرْدوْ
لهجه و گویش گنابادی
ordw در گویش گنابادی یعنی سپاه ، لشکر ، خِیلِ جنگجویان ، نیروها ، سپاهیان
-
جستوجو در متن
-
Urdu
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردو، زبان اردو
-
قیتول
فرهنگ فارسی معین
[ تر - مغ . ] (اِ.) 1 - محلی برای استراحت اردو. 2 - لشگرگاه ، اردو.
-
معسکر
دیکشنری عربی به فارسی
اردو , اردوگاه , لشکرگاه , منزل کردن , اردو زدن , چادر زدن (بيشتر با )
-
خیمه و خرگاه
فرهنگ گنجواژه
محل اردو.
-
خیمهگاه
واژگان مترادف و متضاد
اتراقگاه، اردو، اردوگاه، منزلگاه
-
اردوگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ تر - فا. ] (اِمر.) محل اردو.
-
outspanned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناامید، اردو زدن
-
outspanning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
outspanning، اردو زدن
-
campfire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتش سوزی، آتش اردو
-
outspan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراز و نشیب، اردو زدن