کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اردوبازار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اردوبازار
/'ordubāzār/
معنی
بازاری که در اردوگاه برپا میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اردوبازار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی، فارسی] [قدیمی] 'ordubāzār بازاری که در اردوگاه برپا میشود.
-
اردوبازار
لغتنامه دهخدا
اردوبازار. [ اُ ] (اِ مرکب ) مجموع چادرها و جز آن با متاع ها که بهمراه لشکر، فروختن را دارند. || مجازاً، جائی پرمردم . باهیاهو و بی انتظام .
-
واژههای همآوا
-
اردو بازار
لهجه و گویش تهرانی
بازاری که در اردو برپا میشود.
-
جستوجو در متن
-
اردوبازارچی
لغتنامه دهخدا
اردوبازارچی . [ اُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) فروشنده در اردوبازار. اردوبازاری .
-
لاهیجان
لغتنامه دهخدا
لاهیجان . (اِخ ) (شهر...) حمداﷲ مستوفی گوید: از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالدات فدک و عرض از خط استوا لح شهری بزرگ است و دارالملک جیلانات آبش از جبال بر میخیزد و حاصلش برنج و ابریشم و اندک غله میباشد و نارنج و ترنج و میوه های گرمسیری فراوان است ...
-
بازار
لغتنامه دهخدا
بازار. (اِ) در پهلوی واچار (در هوجستان واچار = سوق الاهواز. رجوع شود به خوزستان ) در پارسی باستان آباکاری مرکب از: آبا در سانسکریت سبها . بمعنی محل اجتماع و جزو دوم مصدر کاری ، بمعنی چریدن (دارمستتر، تتبعات ایرانی ج 2 ص 129، 131). گیلکی واچار . (نیز:...