کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارجوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارجوان
/'orjovān/
معنی
= ارغوان
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارجوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: ارغوان] (زیستشناسی) [قدیمی] 'orjovān = ارغوان
-
ارجوان
لغتنامه دهخدا
ارجوان . [ ] (اِخ ) موضعی است از بلوک استاره از اعمال گیلان . (حبط ج 2 ص 336).
-
ارجوان
لغتنامه دهخدا
ارجوان . [ اُ ج ُ ] (اِخ ) نام کنیزکی است از مردم ارمنستان ، ام ّ ولد ابوالعباس پسر قائم باللّه عباسی . آنگاه که ابوالعباس وفات کرد، چون قائم باللّه را پسری دیگر نبود تا وارث تخت و تاج سلاله ٔ عباسیه شود نهایت درجه اندوهناک بود و این کنیزک در این وقت...
-
ارجوان
لغتنامه دهخدا
ارجوان . [ اُ ج ُ ] (معرب ، اِ) (معرّب ارغوان ) (منتهی الارب )(آنندراج ). و مما اخذوه [ ای العرب ] من الفارسیة البهرمان و هو لون احمر و کذلک الارجوان و القرمز. (ابن درید در جمهرة از سیوطی در المزهر). سرخ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). صُبغ سرخ . آت...
-
ارجوان
دیکشنری عربی به فارسی
رنگ ارغواني , زرشکي , جامه ارغواني , جاه وجلا ل , ارغواني کردن يا شدن
-
جستوجو در متن
-
زرشکی
دیکشنری فارسی به عربی
ارجوان
-
جامه ارغوانی
دیکشنری فارسی به عربی
ارجوان
-
جاه وجلا ل
دیکشنری فارسی به عربی
ارجوان
-
ارغوانی کردن یا شدن
دیکشنری فارسی به عربی
ارجوان
-
رنگ ارغوانی
دیکشنری فارسی به عربی
ارجوان , بنفسجي
-
شنذان
لغتنامه دهخدا
شنذان . [ ش َ ](اِخ ) ناحیتی است پیوسته به بلاد خزران : ای جمال الدین چو اسپهبد نماندحصن شنذان و ارجوان بدرود باد.خاقانی .
-
نشاسته
لغتنامه دهخدا
نشاسته . [ ن ِ / ن َ ت َ / ت ِ ] (اِ) نشا. (منتهی الارب ) (زمخشری ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نشاستج . (زمخشری ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). لباب حنطة. (بحر الجواهر). نشاء. (منتهی الارب ). املون . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). ارجوان . (منتهی الارب ). آبگون . لباب ال...
-
گل ارغوان
لغتنامه دهخدا
گل ارغوان . [ گ ُ ل ِ اَ غ َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی است سرخ . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). نام گیاهی است ارغوانی رنگ . نام نباتی است . رجوع به ارجوان شود : از شاخ زعفران گل ارغوان دمیده . (سندبادنامه ص 15). رجوع به ارغوان شود.
-
ارغوان
فرهنگ نامها
(تلفظ: arqavān) (در گیاهی) درختی است زینتی از تیرهی پروانه واران با گلهایی به رنگ سرخ مایل به بنفش؛ (در گیاهی) گلی قرمز رنگ و چسبیده به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگها پدیدار میشود ؛ (به مجاز) چهرهی زیبا و گلگون . ]ارغوان را (در انگلیسی) love tree ...