کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارجمندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارجمندی
/'arj[o]mandi/
معنی
بزرگواری؛ عزت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اصالت، بزرگواری، عزت، فخامت، نجابت، ≠ ذلت
دیکشنری
esteem, excellence, honor, sublimity
-
جستوجوی دقیق
-
ارجمندی
واژگان مترادف و متضاد
اصالت، بزرگواری، عزت، فخامت، نجابت، ≠ ذلت
-
ارجمندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ خواری] 'arj[o]mandi بزرگواری؛ عزت.
-
ارجمندی
لغتنامه دهخدا
ارجمندی . [ اَ م َ] (حامص مرکب ) گرانبهائی . || عزّ. عِزّت . (زوزنی ). عزازت . ذوآبة. (منتهی الارب ). مقابل ِ ذُل ّ و ذلّت و خواری : هو فی عِز و مَنعة؛ یعنی او در ارجمندی است و با خود حمایت کنندگان و پشتی دهندگان دارد. هو فی عِز مَنیع؛ او در عزّت و ا...
-
جستوجو در متن
-
والایى
واژهنامه آزاد
ارجمندى
-
عز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عزّ، مقابلِ ذَلّ] 'ez[z] عزیز شدن؛ ارجمند شدن؛ ارجمندی.
-
venerability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
venerability، احترام، ارجمندی، تقدس
-
إِکْرَامِ
فرهنگ واژگان قرآن
ارجمندي-صفاتي که واسطه فيض اند
-
عزتالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: ezzatollāh) عزت خدا ، ارجمندی خداوندی .
-
اخسان
لغتنامه دهخدا
اخسان . [ اِ ] (ع مص ) خوار شدن پس از ارجمندی .
-
عزالدولة
لغتنامه دهخدا
عزالدولة. [ ع ِزْ زُدْ دَ ل َ ] (ع اِ مرکب ) ارجمندی دولت . آنچه یا آنکه سبب ارجمندی و عزت دولت است ، و آن از القاب اشخاص بوده است .
-
عزت
واژگان مترادف و متضاد
آبرو، احترام، ارجمندی، بزرگی، حرمت، شرف، عز، ناموس ≠ ذلت
-
گرانمایگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارجمندی ۲. مرغوبیت، نفاست ۳. اعتبار، اهمیت
-
بزرگواری
واژگان مترادف و متضاد
ارجمندی، بزرگی، حمیت، عظمت، علو، کبریا، کرامت ≠ حقارت، خردی
-
اعتزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'e'tezāz ۱. عزیز شدن؛ گرامی شدن؛ عزت؛ ارجمندی.۲. عزیز شمردن؛ گرامی داشتن.