کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارث بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارث بر
لغتنامه دهخدا
ارث بر. [ اِ ب َ ] (نف مرکب ) ارث بَرَنده . وارث .
-
ارث بر
دیکشنری فارسی به عربی
مورث , وريث
-
واژههای مشابه
-
آرث
لغتنامه دهخدا
آرث . [ رَ ] (ع ص ) اَرَث . گوسپند خال خال .گوسفند منقط. گوسفند که خالهای سیاه و سپید دارد.
-
ارث بابا،ارث پدر(ی)
لهجه و گویش تهرانی
میراث:()را خواستن =طلبکار بودن
-
ارث بردن
لغتنامه دهخدا
ارث بردن . [اِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) وارث شدن . میراث بردن . ارث .
-
ارث بردن
دیکشنری فارسی به عربی
وريث
-
ارث بری
دیکشنری فارسی به عربی
حصة
-
ارث گذاری
دیکشنری فارسی به عربی
حصة
-
ارث خور
لهجه و گویش تهرانی
وارث
-
ارث بردن
واژهنامه آزاد
ریگ بردن.
-
از ارث محروم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احرم
-
افزایش میزان ارث
دیکشنری فارسی به عربی
نمو
-
ارث و میراث
لهجه و گویش تهرانی
ارثیه
-
ارث و میراث
فرهنگ گنجواژه
میراث.