کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارثنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارثنگ
لغتنامه دهخدا
ارثنگ . [ اَ ث َ ] (اِخ ) کتاب اشکال مانی بود و اندر لغت دری همین یک ثاء دیده ام که آمده است . (لغت فرس اسدی ). ارتنگ . خانه ایست که مانی در چین نقاشی کرده بود. (از فرهنگ خطی ). در رساله ٔ حسین وفائی ارثنگ بثاءِ مثلثه آمده است و گفته بمعنی صورتهای ما...
-
واژههای همآوا
-
ارسنگ
لغتنامه دهخدا
ارسنگ . [ ] (اِخ ) (قصبه ٔ...) از قصبات حوالی بلخ . (حبط ج 2 صص 265-266).
-
ارسنگ
لغتنامه دهخدا
ارسنگ . [ اَ س َ ] (اِخ ) محرّف ارثنگ .ارژنگ . (برهان ) (جهانگیری ). نگارخانه ٔ مانی . (جهانگیری ). و در جهانگیری این بیت شاهد آمده : همی تافت از پرنیان روی خوبش نگاریست گوئی پر ارسنگ مانی . فرخی .و در دیوان چ عبدالرسولی ((ارتنگ )) است .
-
ارسنگ
واژهنامه آزاد
ارسنگ نام قومي كه در دهستان كليشم هستند معني اين واژه از دو بخش ار كه به معني تپه وخودسنگ ميباشد
-
جستوجو در متن
-
ارزنگ
لغتنامه دهخدا
ارزنگ . [ اَ زَ ] (اِخ ) رجوع به ارتنگ و ارثنگ و ارژنگ شود.
-
انجیل مانی
لغتنامه دهخدا
انجیل مانی . [ اِ ل ِ ] (اِخ ) کتاب معروف مانی که آنرا در پهلوی ارتنگ و در یونانی ایقون و در پارتی اردهنگ و در قبطی ایقونس و در کتب مانوی چینی «تصویر دو اصل بزرگ »و در فارسی ارتنگ و ارثنگ و ارژنگ نامیده اند. قطعاتی از آن در آثار تورفان بدست آمده است ...
-
ارژنگ
لغتنامه دهخدا
ارژنگ . [ اَ ژَ ] (اِ) جادوئی . طلسم : ترا دشمن آمد بگاهت نشست یکی گرزه ٔ گاوپیکر بدست همه بند و نیرنگ و ارژنگ برددلارام بگرفت و گاهت سپرد. فردوسی .|| هر کتابی که صور و اشکال داشته باشد. (رشیدی ) (غیاث اللغات ). رجوع به ارتنگ و ارثنگ شود.
-
ارسنگ
لغتنامه دهخدا
ارسنگ . [ اَ س َ ] (اِخ ) محرّف ارثنگ .ارژنگ . (برهان ) (جهانگیری ). نگارخانه ٔ مانی . (جهانگیری ). و در جهانگیری این بیت شاهد آمده : همی تافت از پرنیان روی خوبش نگاریست گوئی پر ارسنگ مانی . فرخی .و در دیوان چ عبدالرسولی ((ارتنگ )) است .
-
ارژنگ
لغتنامه دهخدا
ارژنگ . [ اَ ژَ ] (اِخ ) ارتنگ . ارثنگ . کتاب مانی که بتصاویر دلکش منقش بود : بخاقان یکی نامه ارژنگ وارنوشتند پر بوی و رنگ و نگار. فردوسی .هزار یک که نهان در سرشت او هنر است نگار و نقش همانا که نیست در ارژنگ . فرخی .و کتابی کرد [ مانی ] به انواع تصاو...
-
ارتنگ
لغتنامه دهخدا
ارتنگ . [ اَ ت َ ] (اِخ ) ارژنگ . ارثنگ . (آنندراج ). ارزنگ . (آنندراج ). نام کتاب مصور منسوب به مانی . کتابی است در اشکال مانی بصورتهای عجیب . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). و مانی را بخطا از نقاشان چین دانسته اند. نگارنامه ٔ مانی . (غیاث اللغات ). کتابی که...
-
دری
لغتنامه دهخدا
دری .[ دَ ] (اِخ ) (زبان ...) زبان فارسی رسمی معمول امروزه . (یادداشت مرحوم دهخدا). زبان فارسی که نوشتن و سرودن بدان پس از اسلام در ایران رواج و رسمیت یافت .در مورد وجه تسمیه ٔ آن اقوال مختلفی نقل شده است که به اهم آنها اشاره می شود، خوارزمی در مفاتی...