کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتیاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارتیاش
/'ertiyāš/
معنی
خوب شدن حال کسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتیاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ertiyāš خوب شدن حال کسی.
-
ارتیاش
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نیکو حال شدن . 2 - (اِمص .) حسن حال .
-
ارتیاش
لغتنامه دهخدا
ارتیاش . [اِ ] (ع مص ) نیکو شدن حال کسی . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). حسن حال . نیکو شدن احوال : چون عبدالملک بن نوح و فایق از آن هزیمت ببخارا رسیدند وبکتوزون بدیشان پیوست و لشکرهای متفرق جمع شد دیگر بار خیال استقلال و امید ارتیاش و...
-
جستوجو در متن
-
تریش
لغتنامه دهخدا
تریش . [ ت َی ْ ی ُ ] (ع مص ) به نیکی رسیدن و بدنبال آن ، اثر آن بروی دیده شدن . (از اقرب الموارد). ارتیاش . (اقرب الموارد). رجوع به همین کلمه شود. || ابوالفتوح در تفسیر خود کلمه ٔ «ریشا» را به نقل از عبداﷲ عباس ، مجاهد و ضحاک و سدی به مال تفسیر کرده...
-
انتعاش
لغتنامه دهخدا
انتعاش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دروا شدن افتاده از لغزش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).یقال انتعش العاثر؛ انتهض من عثرته . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). برخاستن . بلند شدن . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). درست خاستن افتاده ....
-
استیناف
لغتنامه دهخدا
استیناف . [ اِ ] (ع مص ) استئناف . از نو گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). نو کردن . از نو کردن . تجدید. از سر گرفتن . از سر گرفتن کار و آغاز کردن آن : ناصرالدین از این کلمات متأذی شد و طراوت آن حال بذبول رسید و مکاتبه ٔ دیگر رسانیدند مشتمل بر استیناف م...