کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتقاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتقاع
لغتنامه دهخدا
ارتقاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) باک داشتن . اِکتراث . (زوزنی ). مبالات . پروا کردن .
-
واژههای همآوا
-
ارتقاء
فرهنگ واژههای سره
بالا بردن
-
ارتقاء
فرهنگ فارسی معین
( اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) برآمدن ، بلند شدن . 2 - (اِمص .) صعود.
-
ارتغاء
لغتنامه دهخدا
ارتغاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گرفتن کفک شیر و خوردن . (منتهی الارب ). کفک شیر خوردن .کف شیر خوردن . (تاج المصادر بیهقی ). خوردن کف شیر.
-
ارتقاء
لغتنامه دهخدا
ارتقاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بالا رفتن . (غیاث ). بر بالا رفتن . ببالا برشدن . بررفتن . بلند برآمدن .رقی . (زوزنی ). برشدن . سمو. رفعت . صعود : از زمینم برکشید او تا سماهمره او گشته بودم ز ارتقا. مولوی .چون شعیب آگاه شد زین ارتقاچشم را درباخت از بهر لق...
-
جستوجو در متن
-
پروا کردن
لغتنامه دهخدا
پروا کردن . [ پ َرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) باک داشتن . اکتراث . || پروای کسی کردن . التفات بدو کردن . ارتقاع : مااُعیج ُ به ؛ باک آن ندارم و پروا نکنم . (منتهی الارب ).
-
پروا
لغتنامه دهخدا
پروا. [ پ َرْ ] (اِ) محابا. باک . رهب . روع . مخافت . فَزَع . مهابت . بیم . ترس . هراس . رعب . خوف . جبن . وَجل : جوان و شوخ و فراموشکار و ناپرواست زمان زمان ز من خسته اش که یاد دهد. امیرخسرو.سرّ این نکته مگر شمع برآرد بزبان ورنه پروانه ندارد بسخن پر...