کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتفاع پایاسیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cruising altitude/ cruise altitude, en route height
ارتفاع پایاسیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ارتفاع ازپیشتعیینشده یا انتخابشده بهوسیلۀ سرخلبان برای پرواز از پایان اوجگیری تا آغاز کاهش ارتفاع که با توجه به نوع هواگَرد و فاصلۀ مورد نظر و وزن و مقررات و جز آن متغیر است
-
واژههای مشابه
-
altitude axis
محور ارتفاع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] در استقرار سمتـ ارتفاعی (alt-az mounting) ، محوری به موازات سطح افق
-
descent 2
کاهش ارتفاع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] کم شدن یا کم کردن ارتفاع هواگَرد
-
هم ارتفاع
لغتنامه دهخدا
هم ارتفاع . [ هََ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) دو چیز که ارتفاع برابر دارند.
-
ارتفاع سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (فیزیک) 'ertefā'sanj وسیلهای برای تعیین ارتفاع از سطح دریا.
-
ارتفاع یاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (فیزیک) 'ertefā'yāb وسیلهای دارای دوربین برای اندازه گرفتن زوایای افق یا فاصلههای سمتالرٲسی ستارگان.
-
altitude 1
ارتفاع 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در هندسۀ مسطحه، پارهخط یا طول پارهخطی که از رأس یک چندضلعی بر ضلعی دیگر عمود میشود
-
elevation
ارتفاع 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فاصلۀ قائم هر نقطه بر سطح زمین نسبت به تراز متوسط دریا
-
free board
ارتفاع آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فاصلۀ عمودی بین بالاترین سطح آب تا بالای مخزن
-
mixing height
ارتفاع آمیختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، علوم جَوّ] ← عمق لایۀ آمیخته
-
breast height
ارتفاع برابرسینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ارتفاع استاندارد از سطح زمین، عموماً برابر با 37/1 متر، که در آن قطر و محیط تنه ثبت میشود
-
stabilising altitude
ارتفاع پایداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ارتفاعی که در آن آهنگ اوجگیری واقعی هواگرد صفر است
-
pulse height
ارتفاع تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دامنۀ تَپ/ پالس که برحسب ولت اندازهگیری میشود
-
merchantable height, commercial height, salable height
ارتفاع تجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشی از تنۀ درخت که در بالای زمین و در برخی کشورها در بالای کندۀ آن قرار دارد و قابل فروش است