کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتجاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتجاس
لغتنامه دهخدا
ارتجاس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) لرزیدن با آوازی ، چنانکه خانه گاه زلزله . تحرک . اضطراب : ارتجاس بناء. و منه الحدیث : فارتجس ایوان کسری ؛ ای تحرک حرکة سمع لها صوت . (تاج المصادر). || بانگ کردن . (زوزنی ). غریدن . غریدن آسمان . بانگ کردن ابر. || بانگ کردن...
-
جستوجو در متن
-
فاریختن
لغتنامه دهخدا
فاریختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) واریختن . فروریختن . رجوع به تاج المصادر بیهقی (باب افتعال : ارتجاس )، و ریختن شود.
-
مرتجس
لغتنامه دهخدا
مرتجس . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) بنای لرزنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). ساختمان مرتجف قژقژکننده . (از اقرب الموارد). || آسمان غرنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شتر بانگ کننده . (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ارتجاس . رجوع به ارتجاس در همه ٔ ...
-
بانگ کردن
لغتنامه دهخدا
بانگ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آواز کردن . (ناظم الاطباء). فریاد کردن . بانگ برآوردن . صخب . اصلاق . اعجاج . عجیج . عج . صیحان . صیاح . صدید. صرخ . صراخ . هبیب . عزیف . زجل . قلقلة.کشکشة. سلق . (منتهی الارب ). هتف . (تاج المصادر بیهقی ). انتجاج . ...