کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتتام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتتام
لغتنامه دهخدا
ارتتام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بسته شدن رتیمه (یعنی رشته ٔ یادآور) به انگشت . تَرتُم . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
ارتطام
لغتنامه دهخدا
ارتطام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) انبوهی کردن چیزی بر کسی . (منتهی الارب ). ازدحام . ارتکام . برهم نشستن . (زوزنی ). || در کاری افتادن که نتوان از آن بیرون شد. (منتهی الارب ). در کاری دشخوار گرفتار شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || در گِل افتادن . (م...
-
جستوجو در متن
-
ترتم
لغتنامه دهخدا
ترتم . [ ت َ رَت ْ ت ُ ] (ع مص ) ارتتام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). بسته شدن رشته ای بر انگشت جهت یادداشت . (ناظم الاطباء). بسته شدن رتیمه ، و رتیمه رشته ای باشد که بر انگشت بندند جهت یاد دادن چیزی که گفته باشند. (آنندراج ). رتیمه بر ان...