کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتباطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ارتباطی
معنی
( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به ارتباط ، آن چه که بستگی به ارتباط داشته باشد. 2 - ویژگی آن چه که با آن ارتباط برقرار می شود.
فرهنگ فارسی معین
برابر فارسی
رسانش
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتباطی
فرهنگ واژههای سره
رسانش
-
ارتباطی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به ارتباط ، آن چه که بستگی به ارتباط داشته باشد. 2 - ویژگی آن چه که با آن ارتباط برقرار می شود.
-
ارتباطی
لغتنامه دهخدا
ارتباطی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به ارتباط. || پیوندگاهی .
-
واژههای مشابه
-
communicative competence
توانش ارتباطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] دانش زبان و کاربرد آن در بافتهای ارتباطی
-
communication countermeasures
پادکنش ارتباطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هر اقدام سطح بالا ازنظر فنی و اهداف و نتایج نظیر رهگیری و جستوجو که برای شناسایی و مکانیابی سامانه و تجهیزات ارتباطی دشمن و ایجاد اختلال و سردرگمی در آن یا کژاطلاعرسانی به آن طراحی شده باشد
-
communication strategy
راهبرد ارتباطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] مجموعۀ راهکارهای تقویت ارتباط و مدارا با مشکل شنوایی، شامل پیشطرحریزی، دستکاری (manipulation) محیط و استفاده از فنون ترمیمی
-
communication service provider, CSP 1
فراهمساز خدمات ارتباطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فراهمسازی که به مشتریان اطلاعات عرضه میکند و همچنین اطلاعات را برای آنها انتقال میدهد
-
communication strategy training
آموزش راهبرد ارتباطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] دستورالعملهایی برای فرد کمشنوا یا مخاطب او که شامل راهبردهای ارتباطی و مدیریت مشکلات است
-
به او ارتباطی ندارد
دیکشنری فارسی به عربی
ليس في اختصاصه
-
جستوجو در متن
-
communication channel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کانال ارتباطی، مجرای ارتباطی
-
communicant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباطی
-
communicatory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباطی
-
associationistic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباطی