کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اربط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اربط
معنی
بستن , پيوستن , پيوست کردن , ضميمه کردن , چسباندن , نسبت دادن , گذاشتن , ضبط کردن , توقيف شدن , دلبسته شدن , محکم کردن , سفت شدن , ضربه شديد , اظهارنظر شديدوتند , حلقه , کمربند بستن , احاطه کرده , محاصره کردن , نيرومندکردن , اماده کردن , بهم پيوستن , بهم وصل کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اربط
دیکشنری عربی به فارسی
بستن , پيوستن , پيوست کردن , ضميمه کردن , چسباندن , نسبت دادن , گذاشتن , ضبط کردن , توقيف شدن , دلبسته شدن , محکم کردن , سفت شدن , ضربه شديد , اظهارنظر شديدوتند , حلقه , کمربند بستن , احاطه کرده , محاصره کردن , نيرومندکردن , اماده کردن , بهم پيوستن ,...
-
واژههای همآوا
-
عربة
لغتنامه دهخدا
عربة. [ ] (اِخ ) (به عبری معنی سوخته دارد) وادیی است که از جبل شیخ به خلیج عربه ممتد است طولش 250 میل و شامل حوله و بحرالجلیل و بحرالملح یا مرداب میباشد و گاهی این اسم به الغور که فیمابین دریای مرداب و دریای احمر واقع است صدق کند. و در غیر این موضع گ...
-
عربة
لغتنامه دهخدا
عربة. [ ع َ رَ ب َ ] (اِخ ) در اصل نام شهرهای عرب است . || موضعی است به فلسطین . (معجم البلدان ).
-
عربة
لغتنامه دهخدا
عربة. [ ع َ رَ ب َ ] (اِخ )دهی است در اول وادی نخله از طرف مکة. (از معجم البلدان ). ناحیه ای است نزدیک مدینه ، قریش بدانجا اقامت کرد و عرب بدان نسبت داده میشود. (از منتهی الارب ).
-
عربة
لغتنامه دهخدا
عربة. [ ع َ رَ ب َ ] (ع اِ) نهری که آبش سخت تیز رود. || نفس . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عربة
لغتنامه دهخدا
عربة. [ ع َ رِ ب َ ] (ع ص ) خالص از عرب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || زن بسیار خندنده . (منتهی الارب ). عروب از نساء. (از اقرب الموارد). || زن حریص بر بازی و لهو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || معده ٔ تباه شده . || چاه بسیار آب . (...
-
جستوجو در متن
-
توقیف شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اربط
-
دلبسته شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اربط
-
اظهارنظر شدیدوتند
دیکشنری فارسی به عربی
اربط
-
کمربند بستن
دیکشنری فارسی به عربی
اربط
-
احاطه کرده
دیکشنری فارسی به عربی
اربط
-
نیرومندکردن
دیکشنری فارسی به عربی
اربط
-
بهم وصل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اربط