کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارباض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارباض
لغتنامه دهخدا
ارباض . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ رَبَض . رجوع به ربض شود. آبادیهای اطراف شهر: تدور بدمشق من جهاتهاماعدا الشرقیة أرباض فسیحةالساحات . (ابن بطوطه ).
-
ارباض
لغتنامه دهخدا
ارباض . [ اِ ] (ع مص ) فروخوابانیدن ستور و اسب و سگ . درآوردن گوسفندان در آغل و خوابانیدن . (از منتهی الارب ). به مَربض درآوردن . (از اقرب الموارد). || خبرگیری نمودن از نفقه ٔ عیال خود. (از منتهی الارب ). قیام به نفقه ٔ اهل خود. (از اقرب الموارد). ||...
-
واژههای همآوا
-
عرباض
لغتنامه دهخدا
عرباض . [ ع ِ ] (ع ص ) عربض . درشت و استوار. توانا از مردم و شتر. (منتهی الارب ). الغلیظ الشدید من الناس و من الابل . (اقرب الموارد). || شیر گران و بزرگ جثه ٔ پهن سینه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
ارباذ
لغتنامه دهخدا
ارباذ. [ اِ ] (ع مص ) تازیانه ٔ چابق دار ساختن . (از منتهی الارب ). تازیانه های رَبَذی ساختن . (از اقرب الموارد). || بریدن جامه یا ریسمان را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
ارباز
لغتنامه دهخدا
ارباز. [ اِ ] (ع مص ) زیرک گردانیدن . (از منتهی الارب ). عاقل کردن . (از ذیل اقرب الموارد). || فربه نمودن گوسپند و مانند آن . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ربض
لغتنامه دهخدا
ربض . [ رَ ب َ ] (ع اِ) روده یا هرچه در شکم است سوی دل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). امعاء. (اقرب الموارد). امعاء بطن . (بحر الجواهر). || جای باش گوسپندان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آغل . خوابگاه گوسپندان . (یادداشت مرح...