کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارایش سر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارایش سر
دیکشنری فارسی به عربی
غطاء الراس
-
واژههای مشابه
-
آرایش
واژگان مترادف و متضاد
۱. بزک، توالت ۲. حلیه، زیب، زینت، زیور ۳. آذین، تزیین ۴. پیرایه، چهرهآرایی، گریم ≠ پیرایش
-
آرایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) 'ārāyeš ۱. زیب و زینت؛ زیور.۲. زینت دادن.۳. آراستن صورت با مواد مخصوص، مانند کِرم؛ بزک.۴. نظموترتیب؛ نوع چیدن و منظم کردن.۵. [قدیمی] قانون؛ قاعده؛ رسم.〈 آرایش خورشید: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ چو زد ز آرایش خورش...
-
آرایش
فرهنگ فارسی معین
(ی ِ )(اِمص .) 1 - زیب و زینت . 2 - آماده شدن و صف کشیدن سپاه . 3 - تصنع ، ظاهر - سازی . 4 - زیبا کردن چهره .
-
آرایش
لغتنامه دهخدا
آرایش . [ ی ِ ] (اِمص ، اِ) (از پهلوی آرایشن ) اسم مصدر آراستن . زیب . زینت . تدبیج . زیور. جمال . زَین . زبرج . حلیه . (دهّار). زهره . تنقیش . زخرف . تجمل . تزیین . تزین . تحلی . تقین . پیرایه : خرد گیر کآرایش کارتست نگهدار گفتار و کردار تست هم آرای...
-
trans configuration
آرایش ترانس، آرایش تراسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← تراپیوستگی
-
cis configuration
آرایش سیس، آرایش ورسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← همپیوستگی 1
-
arrange
آرایش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] چگونگی قرارگرفتن افراد تیم در زمین مسابقه
-
arrangement 1
آرایش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نحوۀ قرار گرفتن مجموعهای از عناصر زبانی برحسب موقعیت و توزیع آنها
-
arrangement 2
آرایش 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] نحوۀ قرارگیری یک قطعه نسبت به قطعات همسان
-
formation
آرایش 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ترتیب قرار گرفتن تعدادی از یگانهای نظامی به شکلی ویژه برای انجام یا آمادگی انجام مأموریتی خاص
-
آرایش 5
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← آرایهگری
-
electron configuration
آرایش الکترونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] توزیع الکترونها بین اوربیتالهای اتمی یک عنصر
-
domain arrangement
آرایش حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] تعداد و نحوۀ قرار گرفتن حبهها در یک پروتئین معین