کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارامیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارامیل
لغتنامه دهخدا
ارامیل . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَرمَل و اَرْمَلَة. || (اِ) ج ِ اُرمولة.
-
جستوجو در متن
-
ارمولة
لغتنامه دهخدا
ارمولة. [ اُ ل َ ] (ع اِ) ارمولةالعرفج ؛ پاره ای از شاخ عرفج که بر تنه مانده باشد بعد از بریدن . ج ، ارامل ، ارامیل . (منتهی الارب ).
-
ارمل
لغتنامه دهخدا
ارمل . [ اَ م َ ] (ع ص ) مرد بی زن . (منتهی الأرب ) (شمس اللغات ). عزب یا زن مرده . || بیوه ٔ بدبخت و فقیر. || محتاج و درویش و بیچاره . (منتهی الأرب ). مرد بی توشه . مسکین . (آنندراج ). مفلس . ج ، اَرامل ، اَرامیل ، اَراملة. (منتهی الأرب ). || سال...
-
ارملة
لغتنامه دهخدا
ارملة. [ اَ م َ ل َ ] (ع ص ) زن بی شوهر. زن بیشوی بیوه و اگر بی شوهر موسر باشد او را ارمله نگویند. بیوه ٔ محتاج و بیچاره . (منتهی الأرب ). زن بی شوی فقیر و بدبخت .بیوه ، و مرد و زن را گویند. (مهذب الاسماء). ج ، اَرامِل ، ارامیل . (منتهی الأرب ). مر...