کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اراقیطون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اراقیطون
معنی
( اَ ) [ معر. لا. ] ( اِ.) باباآدم (گیا).
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اراقیطون
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ معر. لا. ] ( اِ.) باباآدم (گیا).
-
اراقیطون
لغتنامه دهخدا
اراقیطون . [ اَ ] (معرب ، اِ) آراقیطون . اَرقیطون . باباآدم . مندوس . و ریشه ٔ باباآدم ریشه ٔ آنست .
-
واژههای مشابه
-
آراقیطون
فرهنگ واژههای سره
بابا آدم
-
آراقیطون
لغتنامه دهخدا
آراقیطون . (معرب ، اِ) (از لاطینی آرکتولاپّا) باباآدم . اَراقیطون . اَرقیطون . (تحفه ).
-
واژههای همآوا
-
آراقیطون
فرهنگ واژههای سره
بابا آدم
-
آراقیطون
لغتنامه دهخدا
آراقیطون . (معرب ، اِ) (از لاطینی آرکتولاپّا) باباآدم . اَراقیطون . اَرقیطون . (تحفه ).
-
جستوجو در متن
-
باباآدم
لغتنامه دهخدا
باباآدم . [ دَ ] (اِ مرکب ) (ریشه ٔ...) گیاهی است با برگی سخت پهن و سطبر. آراقیطون . ارقیطون . مندوس . || نوع دیگر آن غیردیواری و غیر ریشه ٔ بابا آدم است که آنرا قلقاس گویند. || نوع دیگرآن دیواری است و برگهای آن با ریشه هائی که داردبه دیوار می چسبد و...
-
ریشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: rēšak] riše ۱. بیخ؛ بن؛ اصل.۲. هریک از تارها، رشتهها، و نخهایی که در حاشیۀ چادر، پرده، یا چیز دیگر آویزان میکنند.۳. (زیستشناسی) عضو اصلی گیاه که از تخم بیرون آمده و در زمین فرومیرود و گیاه بهوسیلۀ آن آب و موادغذایی را از زمین جذ...
-
ارقیطون
لغتنامه دهخدا
ارقیطون . [اَ ] (معرب ، اِ) (از لاطینی آرکتولاپا) آراقیطون . اراقیطون . ارقطیون . باباآدم .مؤلف تحفةالمؤمنین گوید: معرّب از ارقیثون یونانی و آن نباتیست مزغّب ، ساقش مربع و سست و قریب بذرعی و برگش مایل به استداره واکلیل او مایل بسرخی و تخمش بقدر زیر...
-
لصیقی
لغتنامه دهخدا
لصیقی . [ ل َ ] (اِ) آذان الارنب . آذان الشاة. آذان الغزال . حکیم مؤمن در تحفه گوید: آذان الدب نیز گویند. برگش شبیه به برگ بارتنگ و کوچکتر و درشت و ساقش به سطبری انگشتی و زیاده بر ذرعی و تخمش به قدر فندق و نخود و خاردار و بر جامه می چسبد و لصیقی از ...
-
ریشه
لغتنامه دهخدا
ریشه . [ ش َ/ ش ِ ] (اِ) طراز و تارهای پنبه ای و ابریشمین و جز آن که از چیزی آویزان باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان ). || طره ٔ دستار. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). آنچه از تار بی پود گذارند در جانب جامه زینت را: ریشه ٔ گلیم . ریشه ٔ کلاغی . ریشه ...
-
برگ
لغتنامه دهخدا
برگ . [ ب َ ] (اِ) آن جزء از هر گیاهی که نازک و پهن است و از کناره های ساقه و یا شاخه های باریک میروید. (ناظم الاطباء). به عربی ورق گویند. (از برهان ). جزوی از گیاه که نازک و پهن است و از کناره های ساقه یا شاخه ها روید وبیشتر برنگ سبز است . اندامی از...