کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اراطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اراطی
لغتنامه دهخدا
اراطی . [ اَ طا ] (ع اِ) ج ِ اَرطی و ارطاة.
-
اراطی
لغتنامه دهخدا
اراطی . [ اُ طا ] (اِخ ) بعضی اُراط نیز گویند و آن آبیست در شش میلی هاشمیة در مشرق خزیمیة واقع در راه حاج ّ. و یوم اراطی از ایام عربست . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
ارطاة
لغتنامه دهخدا
ارطاة. [ اَ ] (ع اِ) یک ارطی . (منتهی الأرب ). یک بن ارطی . یک بنه ٔ ارطی . || درخت سنجد. (مهذب الاسماء) (ربنجنی ). ج ، اَراطی ، اراط، ارطیات .
-
هاشمیه
لغتنامه دهخدا
هاشمیه . [ ش ِ می ی َ ] (اِخ ) آبی است در مشرق خزیمیه بر راه مکه . بنی الحارث بن ثعلبه را که بطنی از قبیله ٔ بنی اسد است و به طول چهار میل فاصله از آن آبی است که «اراطی » نام دارد. (از معجم البلدان ج 4 ص 389).
-
ذواراطی
لغتنامه دهخدا
ذواراطی . [ اُ طا ] (اِخ ) نام محلی است از دیارعرب . یا نام آبی . و بدانجا جنگی میان بنوحنیفة و حلفای او از بنی جعدة در مقابل بنوتمیم بوقوع پیوسته است . و آن جنگ را یوم ذواراطی و یوم اراط نیز نامند. عمروبن کلثوم گوید : و نحن الحابسون بذی اراطی تسف ال...
-
ارطی
لغتنامه دهخدا
ارطی . [ اَ طا / اَ ] (ع اِ) بلغت رومی درخت وزک را گویند که پده است و بعربی غرب خوانند. (برهان قاطع). درختی است که شکوفه ٔ آن مانند شکوفه ٔ بید و برگش پهن است و برِ آن تلخ و مانند عناب و تر و تازه ٔآنرا شتر میخورد. بیخهایش سرخ است . (آنندراج ). گیاهی...